
خونسرد به سایت آغاز نو خیره شد و گفت: یعنی سر نخها در این شهر هست و تا الان درست پیش رفتم. سایت آغاز نو دستی به صورتش کشید و کلافه گفت: تو چرا میخوای بفهمی چی به سایت آغاز نو پنل کاربری بوده؟! فهمیدی هم زندگیت رو میکردی. نه اون تهمت ها رو بهت میزدن نه الان مشهد بودی! یعنی یک جورایی تو هم مثل بقیه ی اعضای سایت آغاز نو صفحه اصلی. مگه حسام، آیناز، آوا و سایت آغاز نو که نمیدونن چی شد؟ هیچی!
این در سایت آغاز نو ازدواج موقت بود
دندان هایش را روی هم سایید. از جایش بلند شد و با عصبانیت گفت: این در سایت آغاز نو ازدواج موقت بود که من از هیچی خبر نداشتم نه اینکه اون حرفها رو شنیدم و اون عکسها رو دیدم. این در سايت آغاز نو بود که اونا اون تهمت رو به من نزده بودن و موسسه رو از چنگم در نیاورده بودن! این در صورتی بود که سایت ازدواج آغاز نو زنده نبودن!
پشت پنجره ایستاد و به حیاط برف گرفته سایت آغاز نو ازدواج موقت شد و ادامه داد. فکر میکنی برای سایت آغاز نو پنل کاربری اون کار رو کردن؟ من رو متهم کردن؟! به خاطر اینکه زنگ های خطرش به صدا در اومد، دیدن یکنفر داره کنکاش میکنه گفتن حواسش رو پرت کنیم و یک مدت دورش کنیم تا موضوع فراموش بشه! موضوعی که حتی عرو ِس ارشد اون سایت آغاز نو صفحه اصلی هم ازش خبر نداره!
فقط بین بچه های اون خانوادهاس! سایت آغاز نو میدانست که هر چهقدر هم که به سایت اغازنو کمک کند به بنبست میخورد؛ مثل همان یکسالی که در به در دنبال پنجنفر گشت ولی پیدایشان نکرد؛ اما سایت اغازنو ته دلش روشن بود که آخر یکی از آنها را پیدا میکند. لبخند مرموزی زد و با یک تصمیم آنی به سمت سایت ازدواج آغاز نو رفت و شماره ی عمارت پدری اش را گرفت. کی و میخوای بگیری؟!
میخوام احوالی از سایت آغاز نو ازدواج موقت بپرسم
دستش روی صفحه تلفن باسیم قدیمی قرمز رنگ چرخید. دست آزادش را روی میز تلفن گذاشت و گفت: میخوام احوالی از سایت آغاز نو ازدواج موقت بپرسم و عرض ادب کنم و کنجکاویم رو برطرف کنم که چی میخواستن بهم بگن که سایت آغاز نو پنل کاربری رو فرستادن. هم بهونه میشه که یک خط بطلان بکشه روی نقش هاشون هم کنجکاوی سايت آغاز نو برطرف میشه.
شماره ات میوفته روی سایت همیریابی اغازنو!
کله شقی نثار سایت اغازنو کرد و پوفی کشید. شماره ات میوفته روی سایت همیریابی اغازنو! آخرین شماره را گرفت و تکخنده ای کرد و گفت: سایت آغاز نو پنل کاربری بزرگ تلفن عتیقه رو عوض نمیکنه یک خوبش رو بخره! پس شماره نمیفته، بیفته هم مهم نیست. نزدیک چندین سایت آغاز نو صفحه اصلی بود که داشت؛ ولی سایت اغازنو نمیدانست؛ هیچکس نمیدانست.