ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل پریماه
پریماه
34 ساله از شیراز
تصویر پروفایل ایلماه
ایلماه
33 ساله از خمینی شهر
تصویر پروفایل سمانه
سمانه
27 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل آتنا
آتنا
43 ساله از ورامین
تصویر پروفایل سعید
سعید
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسین
حسین
29 ساله از بابل
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل حمید
حمید
34 ساله از لنگرود
تصویر پروفایل شیرازی
شیرازی
48 ساله از شیراز
تصویر پروفایل علی
علی
40 ساله از مشهد
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل صادق
صادق
34 ساله از تهران

آدرس دفاتر صیغه یابی شهرستان های ایران

قلبم داشت از خوشی سرازیر میشد و مطمئن شدم اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان استان اصفهان رو داره میگه وقت ی که گفت: اون دختر همیشه آرزو داشت

آدرس دفاتر صیغه یابی شهرستان های ایران - صیغه یابی


آدرس دفاتر صیغه یابی

 همه نگاه ی بهش انداختن و من بیتاب صداش بودم: امشب که همه اینجا جمع هستن، میخوام یه چیزی رو به یه نفر بگم. یکی که هر کاری میکنم بهش فکر نکنم نمیشه. همهی دنیام شده. این ازدواج موقت ساعتی اصفهان تو اوج ب یاعتمادی وارد زندگیم شد و من رو ساخت، از نو ساخت. این دختر با چشمهاش، حرفهاش، کارهاش دل من رو برده. من، من واقعا عاشق این دختر شدم. همه ساکت بودن و به اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان نگاه میکردن.

مطمئن شدم اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان استان اصفهان رو داره میگه

قلبم داشت از خوشی سرازیر میشد و مطمئن شدم اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان استان اصفهان رو داره میگه وقت ی که گفت: اون دختر همیشه آرزو داشت شب عقدمون امشب یعنی شب یلدا باشه. نشد یعنی نتونستم، نتونستم که با احساساتم کنار بیام. سعی کردم فراموشش کنم اما نشد. سعی کردم اما بیشتر عاشقش شدم. عاشق پاکی و نجابتش. میدونم که نتونستم امشب رو شب عقدمون کنم اما میتونم که شب خواستگاریمون کنم. همینجور که حرف میزد به سمت من میاومد. به سمت من میاومد و با دفاتر صیغه یابی فکر میکردم چه جواب ی بهش بدم؟

معلومه منم هنوز دوسش دارم و میتونم بهش بگم چرا رفتم. آره این خوبه. یک قدمیم رسیده بود که توی جام تکون خوردم و قلبم دیوونهوار برای آغوشش میتپید. زانو زد، زانو زد و من شکستم. زانو زد و لرزش دستهام رو حس کردم. زانو زد و صدای تکهتکه شدن قلبم و نه تنها من، بلکه تمام جهان شنیدن. زانو زد و لبخند روی لبم خشک شد. زانو زد و اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان استان اصفهان هنوز هم به حلقه ی تک نگین توی جعبه ی مخمل درون دستش چشم دوختم. زانو زد و یه قطر ه اشک از چشمم چکید.

روبه روی ازدواج موقت ساعتی اصفهان زانو زد. 

زانو زد، کنار پای من. درست جفت من.وبه روی ازدواج موقت ساعتی اصفهان زانو زد. نگاه ترحمآمیز اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان و دفاتر صیغه یابی رو روی دفاتر صیغه یابی حس میکردم. صدای ب یانصافش به گوشم رسید و دوباره بهم ریختم: مر یمی، اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان استان اصفهان آدم دروغ و دغلبافتن نیستم. نمیگم تو اولیمی، بودن قبل از تو خیلیها بودن. همشون هم وقت ی اومدن گمون میکردم عشقن، کنارشون هم بدم نبود حالم. میگفتم، میشنیدم خالصه روزگار میگذشت. نبودنهاشون هم یه چند صباحی حالم رو بد میکرد اما هر چی بود میگذشت اما تو نبودنهای تو نمیگذره، میکشه فقط. من با خیلیها خندیدم اما فقط واسه تو که چشمهام تر میشه. فقط رفتن توعه که به گر یهام میندازه، حتی فکر و خیالش.

ببین من دروغ و دغل تو کارم نیست، اولیم نبودی ولی به جون دفاتر صیغه یابی قسم آخر ینی. حالا با من ازدواج میکنی؟ بله، ازدواج میکنم. صدای دست و کل بلند شد. اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان ازدواج موقت ساعتی اصفهان رو بغل کرد و گونه اش رو بوسید. حلقه رو دستش کرد و پلاک و زنجیری از جعبه در آورد و گفت: این پلاک اسمته، اسم من هم پشت این حک شده.

مطالب مشابه