ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل مارال
مارال
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل میلاد
میلاد
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل سارا
سارا
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
45 ساله از شیراز
تصویر پروفایل حسن
حسن
27 ساله از تبریز
تصویر پروفایل فرید
فرید
28 ساله از پارس آباد
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل ابراهیم
ابراهیم
51 ساله از بیرجند
تصویر پروفایل رها
رها
41 ساله از بابل
تصویر پروفایل فرهاد
فرهاد
48 ساله از اسلامشهر

آدرس سایت دوستیابی راحت چیست؟

رفته باشه هتلی جایی... سایت دوستیابی راحت دستش و گذاشت روی شونم و گفت:  شاید نیاز داره تنها باشه سایت دوستیابی راحت اصفهان. با ناراحتی نفسم و با آه دادم

آدرس سایت دوستیابی راحت چیست؟ - دوستیابی


لینک سایت دوستیابی راحت

سوییچ ماشین و از روی اپن برداشتم و سریع تا خونه ی سایت دوستیابی راحت اینا روندم. ماشین و پارک کردم و پیاده شدم و زنگ درشون و زدم که سایت دوستیابی راحت گفت:  بیا بالا. در با صدای تیک کوچیکی باز شد. رفتم داخل ساختمون و تند تند از پله ها رفتم بالا و همین تا رسیدم دم در خونش سریع در و باز کرد و گفت:  سلام سایت دوستیابی راحت اصفهان خوبی؟

 سایت دوستیابی راحتی حدیث کجاست ؟

 سایت دوستیابی راحتی حدیث کجاست ؟ سایت دوستیابی راحت اخمی کرد و گفت:  با پانیذ و رومینا و عسل رفته بیرون. چطور؟ بیا داخل. رفتم داخل و دیدم هیچکس نیست. با تعجب گفتم:  پس یعنی ترلان الان خونس؟ ارسلان خندید و گفت: دیوونه شدی ؟ ترلان پریروز پرواز داشت رفت یزد برگشتم سمتش و گفتم:  این و میدونم سایت دوستیابی راحته ولی پروازش کنسل شد خودم پریروز دیدمش باهاش حرف زدم ولی رفت یعنی اصلا نیومد پیش شما؟ ارسلان با تعجب گفت:  ترلان پروازش کنسل شد؟ نمیدونم به  بزار بهش زنگ بزنم. پوفی کشیدم و باشه ای گفتم.

پس اگه نیومده خونه ی سایت دوستیابی راحتی دیگه کجارو داره که بره؟

پس اگه نیومده خونه ی سایت دوستیابی راحتی دیگه کجارو داره که بره؟ نکنه رفته باشه هتل؟ نگاهی به سایت دوستیابی راحت کردم که گوشی و گذاشت کنار و اخمی کرد و گفت:  جواب نمیده اصلا بلند شدم که گفت:  کجا میخوای بری؟ گفتم:  صد در صد باید رفته باشه هتلی جایی... سایت دوستیابی راحت دستش و گذاشت روی شونم و گفت:  شاید نیاز داره تنها باشه سایت دوستیابی راحت اصفهان. با ناراحتی نفسم و با آه دادم بیرون و گفتم:  ای کاش هیچوقت همچین غلطی نمیکردم سایت دوستیابی راحت هیچی نگفت و سری تکون داد. با حالت زاری به پانیذ نگاه کردم، دستش و گذاشته بود زیر چونش و اونم مثل من داشت نقشه ی  عسل و میریخت عسل: بچه ها راستی چه رنگی بزنیم بادکنکارو؟ وای  چقدر کار ریخته روی سرم میگم تالار بگیرم... من و رومینا همزمان گفتیم:  تالار؟ گفتم: خل شدی عسل؟ تالار آخه برای چیه؟ یه تولده با...چند نفریم رومینا؟ رومینا لباش و توهم جمع کرد و متفکر گفت:  حدود ۲۰نفر ۲۵نفری میشیم دیگه عسل با تعجب گفت: فقط ۲۵نفر؟ بقیه رو حساب کردی؟ پانیذ با بی حالی گفت: به داری سخت میگیری همونطور که گوشیم و برداشتم اوهومی گفتم که دیدم پیام اومده واتساپ برام از طرف سایت دوستیابی راحت. بازش کردم که نوشته بود: حدیث الان ممد پیشمه.ومده بود گفت که ترلان پروازش کنسل شد بعد ممد که رفت دنبالش، با هم بحث کردن یکم بعد ترلان رفت یعنی ترلان اصلا نرفته یزد من و سایت دوستیابی راحت اصفهان هرچی زنگ میزنیم جواب نمیده ببین تو زنگ بزنی جواب میده. با تعجب گوشی و نگاه کردم و سریع بلند شدم و گفتم:  دخترا من میرم یه زنگ بزنم الان میام.

مطالب مشابه