ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل احسان
احسان
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل مانا
مانا
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل امیرحسین
امیرحسین
28 ساله از ورامین
تصویر پروفایل نسترن
نسترن
40 ساله از مشهد
تصویر پروفایل میثم
میثم
37 ساله از کرج
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل پریزاد
پریزاد
29 ساله از شیراز
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسترن
نسترن
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
28 ساله از مشهد

آدرس سایت معتبر صیغه یابی آغازنو چیست؟

نگاهی به ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان انداختم که سری تکون داد. لبخندی زدم و به سمت در خونه رفتم. تو اولیم نیستی اما به جان خودم آخر ینی

آدرس سایت معتبر صیغه یابی آغازنو چیست؟ - صیغه یابی


آدرس سایت معتبر صیغه یابی

 تا زمانی که من رو فراموش نکردی درش نیار. زنجیر رو گردنش انداخت و همه تبر یک گفتن. بلند شدم، کنارشون ایستادم و گفتم: تبر یک میگم. ممنون عزیزم. نگاهی به ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان انداختم که سری تکون داد. لبخندی زدم و به سمت در خونه رفتم. تو اولیم نیستی اما به جان خودم آخر ینی. یعنی من دیگه جایی توی زندگیش ندارم؟ قبل از تو خیلیها بودن یعنی من خیلیها بودم؟ دروغ و دغل تو کارم نیست اگه نبود که به من نمیگفتی دوست دارم. خلاصه روزگار میگذشت روزگار کنار من فقط میگذشت؟ نبودن هاشون چند صباحی حالم رو بد میکرد نبودنم فقط حالش رو بد میکرد!

برای سایت رسمی صیغه ایرانیان گریه نکرد؟! 

فقط واسه توعه که چشمهام تر میشه یعنی برای سایت رسمی صیغه ایرانیان گریه نکرد؟! همشون گمان میکردم عشقن من جزء همشونم؟! سایت معتبر صیغه یابی مگه ی فقط واسه شبنمی نبود؟! دوست داره عقدمون شب یلدا باشه این مگه من نبودم؟! حرفهاش رو با خودم مدام دوره میکردم. این پلاک اسم تو که پشتش اسم من حک شده. دست بردم زیر بافتم و اون پلاک رو لمس کردم. با سرگیجه ای که به سراغم اومد، دستم رو سمت گلدون بزرگ ی گرفتم که هر دو با هم خوردیم زمین و گلدون با صدای بلندی که ایجاد کرد هزار تکه شد. چشمهام تار شدن و فقط بچه ها رو میدیدم که به سمتم میاومدن. صداها گنگ شد و سیاهی مطلق! با سردرد عجیبی، چشمهام ر و باز کردم.

سایت ازدواج موقت رایگان در تهران به سمتم اومد

دستم رو روی سرم گذاشتم که سایت ازدواج موقت رایگان در تهران به سمتم اومد و گفت: بهتری؟ گلوم خشک بود و حس حرف زدن نداشتم: خوبم. واقعا خوب بودم؟ سایت ازدواج موقت رایگان در تهران گریه ی بلندی سر داد و گفت: چرا به سایت رسمی صیغه ایرانیان نگفت ی آخه نامرد؟! فهمیده بود، حتما سایت معتبر صیغه یابی
گفته بود. ول کن سایت ازدواج موقت رایگان در تهران، چم شد من؟ ازکی اینجام؟! یادت نیست؟

یادم بود اما نمیخواستم به یاد بیارم. یه پنج ساعتی میشه، الان یک شبه، دکترت گفت سکته رو رد کردی. مگه سایت معتبر صیغه یابی چند سلام بود که سکته رو رد کنم؟ همش بیست و هشت سالم بود. میخواستم حرفی بزنم که در باز شد و نگاهم توی نگاه خسته اش گره خورد. سایت ازدواج موقت رایگان در تهران عصبانی به سمتش رفت و گفت: اومدی اینجا که چی بشه ها! اومدی این رو ببینی؟ ببین و لذت ببر. ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان بی توجه به ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان رو به سایت معتبر صیغه یابی گفت: باید حرف بزنیم. حرف بزنیم؟ الان! یکمی دیر نیست بر ای حرف زدن؟

مطالب مشابه