لب هام به همدیگه چسبیدن. دوستش داشتم؟ تا قبل از این ماجرا، حس گناه داشتم وسايت زنان صيغه اي در تهران حس کسهایی رو دارم که شکست عشقی خوردن. چیزی نگفتم. حرفی هم داشتم که بزنم؟ آه آرومی از بین لب هام بیرون اومد و تو سکوت به میز خیره شدم. سایت همسران صیغه ای هم پی حرف رو نگرفت. واقعًا ازش ممنون بودم. نه شرم میذاشت بهش بگم آره، این امیرعلی که نمیدونم چه نسبتی باهاش داری رو سایت زنان صیغه ای مشهد میخوام و نه میتونستم تا وقتی از حس اون خبر ندارم، به کسی از علاقم حرفی بزنم.
باهات میام. امشب میری، با پرواز بعدیت خودم رو میرسونم. نمیخوام! امیرعلی رو خبر بدی حتمًا؟ بعدش با هم بیاین! امیر مگه ایران نیست؟ تو کی هستی؟ سايت زنان صيغه اي رو بهش رسوندی و از ایران رفتنش خبر داری، اما نمیدونی سایت ازدواج موقت رایگان ترکیهست؟ مهسا؟ خواهش میکنم! تو چرا خواهش میکنی؟ جواب سوالم رو هم نمیتونم بفهمم؟ د میگم که نه دیگه! همراهت میام والسلام. آ.... یک کلمه حرف بزنی دیوونه میشم دیگه! حال خرابم رو خرابتر کرد! این پسر کی بود؟
چرا سایت زنان صیغه ای مشهد فراموش کرده بودم
چرا سایت زنان صیغه ای مشهد فراموش کرده بودم که یه سایت همسران صیغه ای نامی، من رو به اونجا رسونده؟ البته تقصیری هم نداشتم؛ جو جدید زندگی و اتفاقات اخیر، باعث شده بود از خودمم دلسرد بشم و اطرافیانم رو فراموش کنم، چه برسه بخوام کسی که فقط در حد پیام باهاش آشنا بودم رو به یاد نگه میداشتم. انگار فهمید غم رو دلم بیشتر شد، چون برای عوض کردن جو شروع کرد به حرف زدن. ساعت چند قراره بری دقیقًا؟ نمیدونم، اعلام میکنن دیگه! چه خونسرد! اون موقعی که با سایت زنان صیغه ای مشهد چت میکردی، اینقدر آروم نبودی ها؟! اون موقع فقط قصدم رهایی بود و داشتن آزادی...ولی الان.... سايت زنان صيغه اي در تهران چی؟ سایت انتخاب همسر صیغه ای چیزی میخوای که به دستش نیاوردی؟
سایت ازدواج موقت رایگان حسرت هفت سالگیم رو میخورم
سایت ازدواج موقت رایگان حسرت هفت سالگیم رو میخورم، میدونی چرا؟ چرا؟ چون اون موقع خانوادهم واقعًا و از ته دل سایت زنان صیغه ای در مشهد رو میخواستن! درکت میکنم. همه میگن ولی کسی قلبًا و عمیقًا، نمیتونه به عمق ماجرا پی ببره! مغموم نگاهم کرد و چیزی نگفت. پس کی میرسید زمان رفتن؟ نیم نگاهی به سایت همسران صیغه ای انداختم و گوشیم رو روشن کردم! اشکالی داشت اگه یه آهنگ فارسی بدون هدفون میذاشتم؟
از سایت همسر صیغه ای بپرسم؟ نپرسم؟! نه بابا ولش کن! سایت همسران صیغه ای خر کیه؟ گوشی رو باز کردم و آهنگ رو پخش کردم و صداش رو زیاد کردم: سايت زنان صيغه اي داشتم چیکار میکردم با زندگیم؟ هه، زندگی؟ زندگیای که از پایه خراب بود؟ ولی امیرعلی چی؟! سایت زنان صیغه ای در مشهد نفسم به نفسش بنده سرم رو، روی میزگذاشتم و با صدای بلند زار زدم. اگه سایت انتخاب همسر صیغه ای بیاد بگه نرو، که نمیرفتم. آه که چه آرزوی محالی بود؛سایت همسر صیغه ای مغرور و مهربون من! بیاد بگه بمون؟
اوموقت چه دلیلی برام بیاره؟ مگه اون حسی جز طمع و کمی انسان دوستی، نسبت به سايت زنان صيغه اي داره؟ اون از دل عاشق سایت زنان صیغه ای در مشهد چه میدونست؟ دلی که بیهوا ُسرید براش! به صدا زدنهای سایت همسر صیغه ای توجه نکردم و به گریه کردنم ادامه دادم تا اینکه گفت: مهسا، اگه یه کم دیگه ادامه بدی زنگ میزنم بهش ها!