
رو دوست دارم اما تو برام عزیزتری میخوام همین جا ادامهی درسم رو بخونم و کنار تو باشم. به شعور و احساست احسنت گفتم و با خودم قول دادم که حتما برای ماه عسل ببرمت ایتالیا که با هنرهای اونجا آشنا بشی. صداش کم کم بلند میشد که یه دفعه شر وع کرد به داد زدن.
ادرس جدید سایت ازدواج دوهمدم: مگه از اول قرارمون این نبود لعنتی؟ پس چی شده که بعد از سه سال دوباره یادت به بورسیه افتاده و این یک ماه پدر من رو در اوردی از بس که از بورسیه گفتی، من هم گفتم نه، یعنی اینکه نه. بعد زن من، محرم من میره به دشمن من میگه که براش کارهای بورسیش رو درست کنه اون هم بدون گفتن به من... جلوی گوشام رو گرفتم و بی صدا گریه کردم.
معترض رو بهش با صدای گرفته گفتم: من همه ی حرفهای تو رو قبول دارم درست، بعد هم نرفتم سراغ اون خودش اون روز توی شرکت حرفهای ما رو شنیده بود، توی پارکینگ یه کارت به قوانین سایت همسریابی دوهمدم داد. ادرس جدید سایت ازدواج دوهمدم: اون... من میخواستم بهت بگم اما نشد، تو خودت حالت بد بود.
سایت رسمی همسریابی دوهمدم اصلا خودت چی؟
با یاداوری 2همدم گفتم: سایت رسمی همسریابی دوهمدم اصلا خودت چی؟ چرا ماجرای 2همدم رو به من نگفتی که امشب خودم باید بفهمم؟ میدونم من هم نگفتم، تو هم امشب فهمیدی، یک یک برابریم.
سایت رسمی همسریابی دوهمدم عزیزم من دوست داشتم
ادرس جدید سایت ازدواج دوهمدم: مگه فوتباله شبنم؟سایت رسمی همسریابی دوهمدم عزیزم من دوست داشتم تو ماجرای 2همدم رو به من بگی من که آدم بیشعوری نیستم که بخوام جنجال به پا کنم یا اون قدر به تو اعتماد دارم که بهت شک نکنم. سایت رسمی همسریابی دوهمدم: قوانین سایت همسریابی دوهمدم عزیزم حسام و 2همدم تنها خواستشون اینه که بین من و تو رو بهم بزنن.