ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
32 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسین
حسین
40 ساله از قم
تصویر پروفایل ندا
ندا
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل آرمان
آرمان
42 ساله از تهران
تصویر پروفایل عرفان
عرفان
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل مسعود
مسعود
38 ساله از قم
تصویر پروفایل ساناز
ساناز
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل مرجان
مرجان
44 ساله از تهران

آدرس موسسه صیغه یابی در تهران

اما موسسه صیغه یابی مشهد اگه جای تو بودم اینطوری ساکت نمینشستم موسسه صیغه یابی تهران رو بخودم وابسته می کردم نگو که موسسه صیغه یابی حافظون رو دوست نداری

آدرس موسسه صیغه یابی در تهران - صیغه یابی


موسسه صیغه یابی

عسل جان همه چیز که زورکی نیست من بزور اسمم رفت تو شناسنامه موسسه صیغه یابی حافظون.بزور که نمیتونیم عاشق هم باشیم. آنا من فکر میکنم موسسه صیغه یابی خاتون دوست داره.از وقتی رسیدیم هروقت که نگاه میکنم هواسش به تواه وقتی فشارت افتاد نزدیک بود همه مونو. خفه کنه. اینقد نگرانت بود از صدا زدناش معلوم بود. آنا موسسه صیغه یابی حافظون یه مشکلش همینه که ما دنبال حلشیم مطمئن باش بهت بی حس نیس.

منو موسسه صیغه یابی خاتون از اول تصمیمونو گرفتیم.

موسسه صیغه یابی تهران آریا فقط و فقط اگه ام خوب باشه باهام بخاطر احساس مسولیتشه. در ضمن منو موسسه صیغه یابی خاتون از اول تصمیمونو گرفتیم. وپاشم میمونیم.همونطور که تا حالا موندیم. اما موسسه صیغه یابی مشهد اگه جای تو بودم اینطوری ساکت نمینشستم موسسه صیغه یابی تهران رو بخودم وابسته می کردم نگو که موسسه صیغه یابی حافظون رو دوست نداری که همین کاردم میکنم تو شیکم خودم این شونزده روزی که با هم بودم حالو روزتو میدیدم من درک میکنم. بعضی وقتی یه چیز ساده رو نمیتونی بگی و اونقد نمیگی که ازش واسه خودت بت میسازی.

فکر میکنم این عسلم دسته کمی از من نداره. اونم دلش شکستست. غذا حاضر بود و فقط مونده بود خورش جا بیوفته. رفتم بالا و تواتاق دراز کشیدم.احساس کردم صدایی از پشت در میاد.یکم که موندمو گوش کردم. موسسه صیغه یابی نور قربونت بره نگران نباش من خودم درستش میکنم. تو که به اسرار من باهام حرف زدی و میدونم که چقد پاکی. نترس هیچی نمیفهمه من باهاتم. قربونت بشم خانمم. آروم باش. وای  این موسسه صیغه یابی بود.

خندم گرفته بود موسسه صیغه یابی نور عاشقه 

خندم گرفته بود موسسه صیغه یابی نور عاشقه خیلی واسم جالب بود که طرفش کیه. تو... تو منو نمیخوای چی.؟ ینی تو منو دوست نداری؟ تنها مشکلت اینه دوست نداری بی اطلاع بابات و داداشات باهام حرف بزنی؟ اگه همینه باشه. من برگردم ایران همه چی رو درست میکنم. فقط گریه نکن باشه عشقم. خواستگار اومده قبول تو بی تقصیری ولی خانم موسسه صیغه یابی ایرانیان چی جوابشو میده.

آفرین در ضمن حساب اون هم کلاسی چشم چرونتم به وقتش میرسم. تورو  طوری رفتار کن بابات کوتاه بیاد. تماس قطع شد صدای قدم های موسسه صیغه یابی اومد که دور میشد منم بعد از  رفتم پایین میز غذارو چیدمو بچه هارو صدا زدم. امیر: ممنون بچه ها چه کردین. موسسه صیغه یابی مهر عاشق خورش قیمه ام. موسسه صیغه یابی نور دمق اومد نشست و تو خودش بود ماتو سکوت غذامونو خوردیم. اما موسسه صیغه یابی با غذاش بازی میکرد یکم که خورد پاشد و تشکر کرد رفت تو حیاط.

وقتی موسسه صیغه یابی خاتون اینطوری باشه حتما مشکل بزرگی پیش اومده. یکم بعد من رو به بچه ها گفتم من میرم یکم قدم بزنم شما هم اگه کاری با کتاب خونه دارین کلیدصو میزار رو اپن. بعد از جم کردن بشقاباس خودم و موسسه صیغه یابی غذای احسانو ریختمدتو تابه. واز آشپز خونه رفتم. پالتو مو پوشیدم کت احسانم بر داشتم. و رفتم سمت باغ. یکم که جلو رفتم ترسیدم اما رو شکر موسسه صیغه یابی نور پای یه درخت نشسته بود همون نزدیکی. رفتم جلو صداش زدم داداشی. صدای فین فینش میومد.تا من رسیدم دستی به چشماش کشید. من اینجام موسسه صیغه یابی مشهد رفتم نزدیکش و منم رو زمین نشستم. داداشی. جانم چته هیچی. ینی من غریبه ام

مطالب مشابه