
اما ای کاش شما دخالت میکردید و جلوی رفتن من رو میگرفتید! ای کاش الاقل یک نفر از من میخواست بمونم! دخترم ما خیلی دوست داشتیم تو عروسمون بشی، مخصوصا اینکه آموزش برنامه bumble با تو حالش خوب بود. تو هم خوت دختر خوب و خوشگل و تحصیل کرده ای بودی
آموزش برنامه tinder نمیدونم یه دفعه چی شد...
همچنین خانوادهی خوبی داشتی. اما آموزش برنامه tinder نمیدونم یه دفعه چی شد... آموزش برنامه bumble امیدوارم موفق بشی دخترم توی درس و زندگیت، این هم بدون من با استعفای تو موافق نیستم. من به تو مرخصی بدون حقوق میدم و هر موقع درست تمام شد و برگشتی هنوز هم توی شرکت من جا داری. اصلا فکر کن ما تو رو برای ارتقای تحصیل فرستادیم خارج تا دوباره برگردی و به باال بردن سطح شرکت کمک کنی. نمیخواستم دلشون رو بشکنم و بگم احتمالا برگشت کم هست. بعد از بغل کردن آموزش برنامه tinder و چشم آموزش برنامه bumble، هرچی شما بگید.
از طرف آموزش برنامه bumblebee از خانم بزرگ و آقا بزرگ تشکر کنید
اشکی که ریخت آموزش برنامه bumble هم با ناراحتی سرم رو بوسید. از طرف آموزش برنامه bumblebee از خانم بزرگ و آقا بزرگ تشکر کنید، بهشون بگید که روی رو به رو شدن باهاشون رو نداشتم. به سمت اتاقم رفتم و بعد از برداشتن وسایلم نگاه کلی به اتاق انداختم و خارج شدم. با همه ی اعضای شرکت حافظی کردم و رو به روی شرکت ایستادم و به پنجرهی اتاق علی چشم دوختم. بعد از چند ثانیهای وسایلم رو داخل آموزش نرم افزار bumble گذاشتم و به خانه بردم. هنوز غروب بود و تا شب که پرواز داشتم وقت بود. بعد از تحویل دادن آموزش نرم افزار bumble خوشگلم به مشتری که اون رو خریده بود، پیاده تا پل طبیعت راه رفتم. برای هزینه ی بورسیه و خرج و مخارج اونجا مجبور شدم آموزش نرم افزار bumble رو بفروشم و پولهای توی حسابم رو تبدیل کنم و با خودم ببرم.