علی داد زد گفت: تو هیچی رو نمیدونی برنامه دوستیابی اندروید رایگان، هیچی. مهرنوش میخواست جواب بده که پرستاری اومد و گفت: چه خبره بیمارستان رو گذاشتید روی سرتون؟! اگه تا چند دقیقه دیگه نر ید بیرون، باید حراست رو خبر کنم. سینا چشمی گفت و نرم افزار جدید دوست یابی آرومتر از قبل گفت: هیچکدوم از این بچهها خبر ندارن چرا رفت. حت ی خبر ندارن تو بهش گفت ی بره. فقط برنامه دوستیابی بادو اندروید میدونستم و منم به برنامه های دوستیابی اندروید گفتم. حت ی پدر و مادرش هم نمیدونن. دکتر گفته نباید فشار روح ی تحمل کنه، حرصش نده. بعد از توی کیفش پاکت ی رو درآورد و ادامه داد: این رو وقت ی خواست بره گذاشت پیش برنامه دوستیابی بادو اندروید اما... اما گفت زمان ی بهت بدمش که دور از جونش چیزیش بشه.
برنامه های دوستیابی اندروید ازم میگیرش
گفت اگه برگرده برنامه های دوستیابی اندروید ازم میگیرش. چندبار هم بهم گفت ببرم واسش اما فر اموش کردم. نرم افزار جدید دوست یابی پاکت رو با دستهای لرزون گرفت و به سمت خروج ی بیمارستان رفت. مر یم پشت سرش راه افتاد و گفت: برنامه دوستیابی اندروید رایگان!. .. شبنم برنامه دوستیابی اندروید جدید ایستاد اما برنگشت: مر یم، باید تنها باشم. حرفهای برنامه دوستیابی اطراف اندروید که تمام شد، اشک های چشمش رو پاک کرد و آروم زمزمه کرد: بعد هم که دکتر گفت حالت خوبه و بچه ها رفتن فقط نرم افزار جدید دوست یابی موند. اص ًال باورم نمیشه برنامه دوستیابی اندروید جدید به تو گفته باشه بین برنامه دوستیابی برای اندروید و بور.. .. میشه تنهام بذاری.
برنامه دوستیابی اطراف اندروید که فهمید
برنامه دوستیابی اطراف اندروید که فهمید دوست ندارم حرف ی در این باره بزنم گفت: الان دستور دادی؟ یه جورهایی. برنامه دوستیابی اطراف اندروید لبخندی زد و بیرون رفت. به نامهای که برای برنامه دوستیابی اندروید جدید نوشته بودم فکر کردم. به نام خالق عشق. سالم. برنامه دوستیابی اندروید رایگان عز یزم، تنها عشق که نه، فراتر از عشق من. وقت ی این نامه رو بخون ی من م یا ردم یا نرم افزار جدید دوست یابی خیلی عجله کرده و هنوز هم زندم. از روز اول که دیدمت، جذبت شدم. غیرت داشت ی، مردونگ ی داشت ی، غرور داشت ی. برعکس پسرهایی که دخترها رو با حرف عاشق میکنن تو با نگاهت من رو شیفته کردی. گاه ی وقتها با خودم ساعتها به تو فکر میکردم. به لبخند سالی یه بارت، برنامه دوستیابی فارسی اندروید چشم های دودی رنگت، چال گونهات. بگذریم برنامه دوستیابی فارسی اندروید وقت ی گفت ی میخوای نامزد کنیم حسم رو نمیدونستم اما اولین بار بعد از نامزدی اومدم خونت. حسم رو میدونستم، حسم ترس بود.