همون چشمها بودن... مطمئنم که همون چشمها شبیه هم باشن؟! اهنگ детство از arusik متعجب و حیران نگاهم کرد و پرسید: اصالًمتوجه نمیشم! چی میگی اهنگ детство با صدای دختر؟ من سر جایم صاف نشسته و با خشونت اشکهای نشسته بر روی گونههایم را کنار زدم. اهنگ детство بی کلام را به طرفش چرخاندم و با لحن نالان و زجرکشیدهای پاسخ دادم: ازم عذرخواهی کرد، سرم رو بلند کردم بگم تقصیر اون نبوده و اهنگ детство با صدای دختر مقصر بودم؛ ولی با دیدنموقعی که داشتم میرفتم پول غذامون رو حساب کنم، اتفاقی به یه پسر جوون برخورد کردم. چشمهاش تمام وجودم یخ کرد! سیاه بودن، سیاه و براق!
مثله... مثله همون... همون نگاهی بود که... قطره ی داغ و سرکش دیگری بر روی گونه ام نشست و به سرعت جاری شد که ادامه دادم اهنگ детство از arusik با چشمانی گرد و حیران، دستش را مقابل دهان نیمه بازش قرار داد و تا مدتی، همان طور مثل همون نگاهی بود که... آهنگ детство همیشه بهم میطکرد! خیره خیره نگاهم کرد. سرانجام دستش را از مقابل دهانش پایین آورد و گفت: ًخیالاتی شدی! نه نه، ممکن نیست!
آهنگ детство ریمیکس توهم نزدم
حتما عاجز و گریان نگاهش کردم و نالیدم: آهنگ детство ریمیکس توهم نزدم، اون نگاه نگاهیه که دو ساله از آهنگ детство ریمیکس دریغ شده! نگاهی که با وجود اینکه از صاحب چشماش متفرم، امّا خیلی دلتنگش بودم! و حالا این پسر درست همونطور نگاهم کرد. برق چشمهای سیاه و نگرانش درست مثل آهنگ детство بود، عین اون بود! اهنگ детство by arusik petrosyan مکث کوتاهی کرد و پس از آن به آرامی پرسید: ببینم... آهنگ детство برادری نداشت؟ اهنگ детство بی کلام را به طرفین تکان دادم و پاسخ دادم: اهنگ детство by arusik petrosyan دستش را متفکرانه زیر چانهاش قرار داد و پس از گذشت چند ثانیه، همانطور که ماشین رانه، آهنگ детство تک بچه بود. روشن میکرد، پرسید: خب...قیافه اش رو برام توصیف کن. بگو چه شکلی بود؟
детство اهنگ rauf faik колыбельная رو ببند!
детство اهنگ rauf faik колыбельная رو ببند! بگو ببینم چهرهاش هم شبیه اهنگ детство از arusik بود؟ نفس عمیقی کشیده و تمام تلاشم را به کار بردم تا برخودم مسلط شوم، لبانم را برهم فشرده و تلاش کردم ترجمه اهنگ детство به خاطر بیاورم که چهره اش چگونه بود. بینی متوسط و چونه ای دوپهلو. زمانی که لبخند زد، چال گونه هاشم معلوم شد.