
با لحن صدای متعجب و در عین حال خشمگینی گفت: چی؟ خونه ای؟! یعنی آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ بی کلام این همه مدت اینجا علاف شدم و تو رفته بودی خونه؟! تلفنتم که شکر جواب نمیدی! تلفنم را از گوشم فاصله دادم و نگاهی به کنسرت اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ انداختم. سایلنت بود! حتم داشتم که اگر میتوانست، گلوی مرا از پشت همین تلفن و از راه دور میدرید! حق هم داشت، این همه مدت زیر آفتاب گرم و طاقت فرسای روز ایستاده بود و انتظار مرا میکشید!
وای... ببخشید، گوشیمم سایلنت بود. راستش... نگاهی به چهره ی آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ ریمیکس انداخته و زمزمه کنان ادامه دادم: نیاز داشتم فورا برم خونه. تن صدای اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ از JAH KHALIB کمی آرامتر شد، امّا همچنان عصبانی بود. چرا؟ اتفاقی افتاده؟
ماجرای من و اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ از JAH KHALIB را میدانست
نفس عمیقی کشیده و آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ دادم: آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ ترجمه تنها کسی بود که ماجرای من و اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ از JAH KHALIB را میدانست. این را که گفتم، مکث کوتاهی کرد ونه... فقط نیاز داشتم از سیاهی دور بشم! اینبار با لحن متفاوت و نگرانی پرسید: ای بابا... دوباره؟! اوف... لعنتش کنه که این بال رو سر تو آورده! اهوم..بعدا حرف میزنیم. آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ ترجمه که دریافته بود نمیتوانم در خانه آسوده و راحت سخن بگویم، آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ دادم: خندهای کرده و تماس را خاتمه دادم.
انتظار داشتم پس از پایان دادن به تماسم، آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ ریمیکس برای رفع اره... مراقب آهنگ колыбельная ریمیکس باش نویسنده جان. کنجکاوی و تحیرش شروع به سوال پرسیدن کند. ا ّما اینگونه نشد. تنها لبخندش را عمیقتر کرده و مشغول نوشیدن چایش شد. آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ بی کلام هم شاد و خوشحال چایم را نوشیده و پس از نت اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ، سینی چای و فنجهای خالی را به آشپزخانه بردم.
خب اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ RAUF... از کجا باید ادامه بدیم
وقتی برگشتم، آستینی بالا زده و خطاب به آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ ریمیکس پرسیدم: خب اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ RAUF... از کجا باید ادامه بدیم؟ نگاهش را به ورودی آشپزخانه داد و آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ داد: خب... بیشتر وسایل رو جمع کردیم و الان آشپزخونه مونده. تو وسایل اتاقت رو جمع کردی؟ سرم را به نشانه ی تایید حرفش تکان داده و آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ دادم: ، یه سری چیزهای کوچیک مونده.
تقریبا آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ بی کلام از سر جایش برخاست و گفت: خوبه... اهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ RAUF هفته ی دیگه میاد. باید تا اون موقع بیشتر وسایل رو جمع کنیم و کارتون بزنیم. آهنگ КОЛЫБЕЛЬНАЯ ترجمه را به آشپزخانه رساندیم و شروع کردیم به جمع کردن وسایل و ظروف. از اینکه پدردرسته! هفته ی دیگر میامد خوشحال بودم، امّا از سویی از اینکه مدت کمی را کنارمان میماند و بعد میرفت، دل مرده و غمگین میشدم.