سلام آهنگ مازندرانی قدیمی صداش رو صاف کرد سلام کجایی ؟ نصف شب باید کجا باشم! اگه کار نداری برو خونه باربد چی شده مگه!! به کمکت احتیاج داره مکث نکن آهنگ مازندرانی قدیمی شاد چه خبره هیچی فقط برو سراغش لازم شد یکی رو بذار پیشش آهنگ مازندرانی قدیمی قطع کرد و دراز کشید رو تخت یکم زیاده روی کرده بود ؟ این سوالی بود که خودش هم جوابش رو نمی دونست!
از دست دنیا بخاطر دروغی که گفته بود خیلی شاکی بود چون الکی باربد رو به کتک داد! و از همه بدتر یه دعوای کوچیک رو تبدیل کرده بود به همچین قضیه آزار دهنده ای برای باربد! فکر نکنم دنیا رو به این راحتی ها ببخشه! به نفع محمد بود اما براش سنگین هم تموم می شد لباس هاش و پوشید و رفت پیش دنیا.. . دنیا باز هم همون طور رو مبل ول شده بود و بعضی وقت ها الکی می خندید یه لحظه تاسف خورد بخاطر داشتن همچین دختری و فرستادنش به کانادا! رفت کنارش نشست که دنیا خودش رو انداخت بغل آهنگ مازندرانی قدیمی شاد کجا رفتی ؟
- پیش کمند ؟ و باز هم خندید آهنگ مازندرانی قدیمی غمگین از فرصت استفاده کرد و دنیا رو پدرانه تو آغوش گرفت.. .
- آنقدر حس خوبی پیدا کرده بود که انگار ستاره رو هیچ وقت از دست نداده!
- سر انگشت هاش رو داخل موهای بلند کمند می کشید و دست هاش رو لمس می کرد.. .
- براش سوال بود که واقعا دختری به بزرگی دنیا داره!! براش قابل باور نبود!
- وقتی برای خودش حقیقت رو تکرار می کرد باعث می شد وابستگیش به دنیا هر لحظه شدید تر بشه آنقدر آهنگ مازندرانی قدیمی کتولی موهای دنیا رو نوازش کرد تا دنیا به خواب رفت.. .
همین آرامش و سکوتی که حالا بینشون بود باعث می شد آهنگ مازندرانی قدیمی غمگین برگشتن ستاره رو باور کنه! انگار که هیچ وقت از دستش نداده! آنقدر حس و حالش عالی و دلچسب بود که به لحظه ای خواب نمی تونست فکر کنه! و الان بیشتر از یک ساعت که با نوازش موهای دنیا خودش هم به آرامش رسیده بود.. . با صدای رگباری آیفون آهنگ مازندرانی قدیمی پرید!! یکی از خدمتکار ها در رو باز کرد و اعلام کرد که آهنگ مازندرانی قدیمی سنتی اومده محمد قبل از رسیدن فرزاد آروم دنیا رو از خودش جدا کرد و از جاش بلند شد تا به دوستش خوش آمد گویی کنه که رفتاری که انتظارش رو نداشت دید!
دست انداخت به یقه آهنگ مازندرانی قدیمی کتولی نداشتیم
فرزاد با صورت قرمز از عصبانیت دست انداخت به یقه آهنگ مازندرانی قدیمی کتولی نداشتیم از این کارا آهنگ مازندرانی قدیمی غمگین که می دونست دلیل رفتارش رو انگشت اشاره دستش رو به حالت سکوت گذاشت رو ببنیش و آروم گفت: میریم تو اتاق صحبت می کنیم اهنگ مازندرانی قدیمی لیلی جان یقه رو ول کرد و به همراه آهنگ مازندرانی قدیمی شاد وارد اتاق شد و در رو بست و داد زد چیکار کردی با این بچه! ؟
صبر کن ببین قضیه چیه بعد قضیه چی می خواد باشه!!! خودش گفت که هیچ کار نکرده بد بخت چند ساعت پیش دنیا بهم زنگ زد و با حالت گریه بهم گفت که باربد منو زده بیا دنبالم، منم تو کمترین زمان خودم رو رسوندم تو می دونی که دنیا چقدر برام عزیزه! انتظار داشتی آروم بگیرم وق تی دخترم می گه یکی منو زده!! مگه زده بود!! آهنگ مازندرانی قدیمی غمگین مکث کرد و دست کشید داخل موهاش نه بهم دروغ گفته بود تا من رو بتونه بکشونه اون جا اون وقت تو هم هر بلایی خواستی سر باربد آوردی آره ؟؟
آهنگ مازندرانی قدیمی سنتی داد زد
پشیمون شدم وقتی فهمیدم دروغ بوده آهنگ مازندرانی قدیمی سنتی داد زد: آهنگ مازندرانی قدیمی شاد دیگه منو نمی تونی دور بزنی چند سال می شناسمت امکان ندارد تو متوجه نشده باشی که دنیا هیچ آسیبی ندیده و حالش خوبه! تو از قصد اون طفل زدی! آهنگ مازندرانی قدیمی کتولی محکم با کف دستش زد رو میز تو از قصد این بلا روسرش آوردی تا رابطه دنیا و باربد رو خراب کنی و دنیا رو بکشی طرف خودت، محمد واسه من ادای باباهای مهربونو در نیار آهنگ مازندرانی قدیمی با حالت دفاع از خودش جواب داد