نمی دونم قراره ناراحت بشی، خوشحال بشی، حتی احتمال غش کردنت هم میدم ولی...مهسا؟ آيه صيغه محرميت موقت نمیخوام ضربه بخوری. امشب اگه احساس کردی بعد فهمیدن حقیقتها نمیتونی بمونی، فضا برات خفه شده یا هر چیز دیگهای، باید...ببین دارم تاکید میکنم، باید بیای کنارم و بهم بگی تا ببرمت. ماتشده سری متن صيغه عقد موقت دادم. چی میگفت؟ امشب من قراره چی بفهمم؟ نگاه به اطراف انداختم. اورهان رفته بود و آیه صیغه عقد موقت تو بغل امیر بودم. امیر نگاهم کرد و گفت: برو بالا تو اتاق سوم طبقه ی دوم! متن خطبه صیغه محرمیت موقت در سفید روشن هست. برو داخلش و لباسهایی که برات گذاشتم رو بپوش. باشه؟ ماتشده سری متن صيغه عقد موقت دادم و از کنارش رد شدم.
داخل خونه از بیرونش شیکتر و چشمگیرتر بود. همهچیز مدل سلطنتی و شیکی داشت و از رنگهای چشمگیر استفاده شده بود. همونطور که از پلههای خونه بالا میرفتم یادم افتاد هفتهی بعد دانشگاهم شروع میشه بعد اونوقت آيه صيغه محرميت موقت اینجا خوشگذرونی اومدم. نمیدونم چرا اصلا استرس نداشتم؟! بیخیال فکرهای چرت و پرتم شدم و بالا رفتم. در اتاق با بقیهی درها فرق می کرد و این باعث تعجبم شده بود. در رو باز کردم و بعد ورودم بستم. تکیهم رو به در دادم و نگاهی به متن فارسی صیغه محرمیت موقت انداختم. چقدر شیک و دخترونه بود. اصلا اینجا همهچی معرکه بود! پاکتهای روی متن صیغه ی محرمیت موقت رو بازکردم و لباس خطبه صيغه عقد موقت جلوی صورتم قرار دادم.! پیرهن مشکی پرنسسی پفداری که آستینهاش حلقه ای بود و دنبالهی بلندی داشت. حالت دکلتهای متن خواندن صیغه محرمیت موقت ولی با تور پوشونده شده بود. پف خوشگلی داشت و من واقعًا عاشق لباسه شده بودم.
پاکت بعدی متن صيغه عقد موقت باز کردم. کفشهای پاشنه پونزده سانتی مشکی
پاکت بعدی متن صيغه عقد موقت باز کردم. کفشهای پاشنه پونزده سانتی مشکی مخملی که تا یه وجب بالای ساق پا، بند ریز میخورد. پاکت بعدی هم یه سرویس طلا سفید و ظریفی بود که دیگه آیه صیغه عقد موقت رو حرصی کرده بود. چرا انقدر خرید کرده؟ نگاهم به آخرین پاکت افتاد. داخلش متن خطبه صیغه محرمیت موقت ست کوچیک از بهترین برند لوازم آرایشی بود. اعصابه ناآرومم، ناآرومتر شده بود! امشب قراره چه اتفاقهایی برای زندگیم بیفته؟ نکنه بمیرم؟ خاک بر سرت، آخه چرا بکشنت احمق؟! تا خواستم خودم رو آروم کنم، در اتاق باز شد و چندتا خانوم داخل اومدن. دست یکیشون ساک نسبتًا بزرگی بود. یکی دیگهشون هم یه سینی خوراکی آورده بود.
یه نفر هم با حوله و سشوار دم متن فارسی صیغه محرمیت موقت ایستاده بود.
یه نفر هم با حوله و سشوار دم متن فارسی صیغه محرمیت موقت ایستاده بود. با تعجب گفتم: ؟ (چیکار میکنید؟) زنه به فارسی گفت: خانوم جان، زود برین حموم شب مهمونی داریم. زود باشین دیگه! ای بابا. با ُبهت گفتم: وا! چه خبرتونه. آقا آيه صيغه محرميت موقت حال ندارم. نمیخوام. خانوم جان یا پامیشی یا میگم آقا امیر بیان.! تو دیگه کی هستی؟ من نجمهم دیگه خانوم کوچیک! دهنم میخواد باز شه ها! نمیخوام میگم. یکی دیگه از زنها با ناز گفت: معطلمون کردی. برو بابا. خودم حاضر میشم. زود برین بیرون میگم! سینی رو گذاشتن و بیرون رفتن. با حرص جلو آینه رفتم و بلندبلند با خودم حرف زدم: مگه عروسیمه؟ مسخره ها! واسه آیه صیغه عقد موقت سرخر آوردن بیشعورها. جیغی کشیدم. آیه صیغه عقد موقت خستم، نمیخوام اصلا اه! با زور و بلا حموم رفتم و خودم خطبه صيغه عقد موقت تمیز شستم.
بیرون اومدم و یه نیم ساعتی با همون حوله روی متن صیغه ی محرمیت موقت دراز کشیدم. هیچ دلم نمیخواست حاضر بشم. آبمیوهای که توی سینی بود خطبه صيغه عقد موقت برداشتم و یه نفس سر کشیدمش. گشنم بود و خیلی وقت متن خواندن صیغه محرمیت موقت جیزی نخورده بودم. خستهی راه طولانی که اومده بودیم هم از تنم بیرون نرفته بود. به پیراشکی دلبر توی سینی چشم دوختم و با متن خطبه صیغه محرمیت موقت حرکت نصفش متن صيغه عقد موقت گاز زدم. اوم! آيه صيغه محرميت موقت واسه شیرینی ها اینجوری میمیرم.