نه از پدرت, نه از مادرت! ولی منو که میبینی خانوادم. چنان از محبت سیرابم کردن که اگه روزی از غریبه محبت دیدم وا ندم و ازدواج وام اس برای بار دوم صدای شکستن قلبش را شنید, صدای شکستن و له شدن غرورش.انتظار چنین قصاوت قلبی از ازدواج وام همیشه مهربان را نداشت.فهمید حرفش چنان قلب ازدواج وام را به درد آورد که از او موجودی بی رحم ساخت.نفس عمیقی کشید, خنده بلندی کرد و گفت: پشت این چهره مهربونت گاهیم خوب بلدی جیگر به سیخ بکشیا...
قلبش از حرفهای ازدواج وام بازنشستگان به درد آمده بود
کوبوندن اون گذشته کوفتی توی. سرم ناعادلانه بود ازدواج وام ثبت نام که قلبش از حرفهای ازدواج وام بازنشستگان به درد آمده بود, مانند ازدواج وام بازنشستگان خنده بلند زورکی سر داد و گفت: ناعادالنه اینه که تو فکر کنی من به چشمی غیر از یه پسر همسایه بهت نگاه میکنم.یجورایی بهم گفتی برات تور پهن کردم دیگه! حقته! پاتو از گلیمت دراز تر نکن تا با. حقیقت زندگیت کاری نداشته باشن بی رحمانه بر دل هم زخم میزدند بدون اینکه بدانند هر کدام چقدر عذاب میکشند.وقتی بستنی و کیکشان را خوردند ازدواج وام ثبت نام نگاهی به ساعت کرد ده و نیم بود.رو به ازدواج وام اس گفت: بریم دیگه؟
وام ازدواج ۱۴۰۱ دست تنهاست
برای رفتن عجله داری؟ خب آره.وام ازدواج ۱۴۰۱ دست تنهاست.قرار مام بیشتر از یه کافی شاپ نبود.مگه یه کافی شاپ رفتنم چقدر طول میکشه؟ ازدواج وام دانشجویی با لحن بدجنسی جواب داد: خوب کافی شاپ رو به خاطر بسپار که اگه بازم چند سال شد. نیومدی حداقل فضاش یادت بمونه و ازدواج وام با لبخندی ساختگی گفت: تو نگران من نباش.تو ورژن جدید زندگیم کافی شاپم. هست.بلخره منم حق جوونی کردن دارم. خوشحالم که به این نتیجه رسیدی. ممنون.بخاطر حرفهای سازنده شما بود جناب مشاور و از جایش برخاست.ازدواج وام اس هم از جا برخاست و پس از پرداخت صورتحساب از کافی شاپ خارج و سوار ماشین شدند.ازدواج وام قرض الحسنه ماشین را روشن کرد و گفت: نظرت چیه بریم انقلاب؟! منفیه ناهار بریم رستوران؟ نچ.ازدواج وام دانشجویی که له له بابای من نیست.باید زودتر برم خونه.دلم نمیخواد فکر کنه دارم ازش . سواستفاده میکنم این چه حرفیه؟سواستفاده کدومه؟
کارهاشونو سپردم دست وام ازدواج ۱۴۰۰ و اومدم خوش گذرونی
خب اینکه من بابا و کلی هنرجو و کارهاشونو سپردم دست وام ازدواج ۱۴۰۰ و اومدم خوش گذرونی . اسمش سواستفادست. باید طرز فکرتو درست کنی! اونی باید طرز فکرشو درست کنه که طرز فکرش ایراد داره.نه من ازدواج وام قرض الحسنه پوف کالفه ای کشید و چیزی نگفت و به سمت خانه ازدواج وام ثبت نام به راه افتاد.به محض اینکه. رسیدند ازدواج وام از ماشین پیاده شد و گفت: ممنون. قابلی نداشت نمیای خونه؟. نه.ممنون.مزاحم نمیشم.برم به کارام برسم. باشه.میدونم اهل تعارف نیستی.. صبح سه شنبه میام دنبالت بریم خرید.منتظرم باش.مراقب خودت باش. و به سرعت از آنجا دور شد.