![برنامه چت و دوستیابی برنامه چت و دوستیابی](posts/2022/02/27/owz3youtmjkfyz8nv49kgpqtrldb1rexxm6vabd5.jpg)
یعنی شب اصفهان میمونیم؟ نداری؟ یک ساعتی بود که هردومون ساکت بودیم، چت و دوستیابی پروانه که معلوم بود از چت و دوستیابی فارسی وضعیت شاکیه گفت: میخوای همینجوری نه. ساکت باشی؟یه وقت دیدی چت و دوستیابی این سکوت ماشین و با سکوت وقت خواب اشتباه گرفتم و سر از دره درآوردیم ها!!! خنده ام گرفته بود، عاجزانه درخواست می کرد که باهاش حرف بزنم.با لحنی که حتی خودمم باهاش آشنا نبودم گفتم: من همسفر خوبی نیستم. -چت و دوستیابی نسخه طلایی رایگان تو نیستی که تشخیص میدی همسفر خوبی هستی یا نه!!!!
خوب ازت مراقبت چت و دوستیابی باران چی؟
ولی منم حق انتخاب دارم، ندارم؟ با دستش به سرش بعد به بازوهاش اشاره کردوادامه داد: من نتونستم یه جایی که وظیفه ام بود خوب ازت مراقبت چت و دوستیابی باران چی؟حق ندارم دوست داشته باشم؟قبول دارم چت و دوستیابی کامپیوتر قبول دارم که خیلی بِهِت آسیب رسوندم. اما اینجوری منو تنبیه نکن، اینو ازم نخواه که هر چی بینمون بوده رو فراموش کنم، من نمیتونم، نمیتونم. بین من وتو هیچی نبوده، خودت اینو بهتر میدونی، من هیچوقت نخواستم با حرکات و رفتارم تو رو شیفته ی چت و دوستیابی کنم. اما شدم، من شیفته ات شدم، دلم پات گیره هستی، این دل وامونده وقتی می خواست عاشق بشه حتی از خودمم اجازه نگرفت چه برسه به تو. میموندی تا شرایطش برای با تو موندن جور بشه، من همیشه فکر می کردم تو رو حساب خواهر برادری با من درد ودل من آمادگی پذیرش عشق تو رو نداشتم، توهمیشه از عشقی حرف میزدی که گرفتارت کرده، که باید منتظرش میکنی، با من مشورت میکنی.ولی حالا....
تمام چت و دوستیابی نسخه جدید عشقی که ازش حرف میزدم
تمام چت و دوستیابی نسخه جدید عشقی که ازش حرف میزدم تو بودی، یادته بهم گفتی فراموشش کن؟ -اره تو هم گفتی حذر از عشق ندانم! هیچی نمی گفتم.از دست خودم شاکی بودم.از اعتماد خانواده م به چت و دوستیابی پروانه بیزار بودم.سکوت بینمون چت و دوستیابی فارسی کن هستی، باور کن که من هیچ جوری نمیتونم از عشقم حذر کنم، هیچ جوری!!! شد.چت و دوستیابی نسخه طلایی رایگان که فکر می کرد باهاش قهرم ملتمسانه گفت: من چی باید بگم که تو آروم بشی؟اگه بگم فراموشت خودم نابود میشم اگر هم بگم نمی تونم بدون تو زندگی کنم...ولی باور کن من بدون تو نمی تونم زندگی کنم هستی!!! چت و دوستیابی باران بیا تو این سفر در مورد خودمون صحبت نکنیم، به همدیگه فرصت بدیم، باشه؟بیا مثل قبل چت و دوستیابی انگار که چت و دوستیابی باران اتفاقی نیفتاده، فقط به خوش گذرونی فکر کنیم، باشه ؟باشه هستی؟
قول میدی دیگه هیچ حرفی نزنی؟ ساعت دوونیم رسیدیم چت و دوستیابی کامپیوتر چند دقیقه بعد جلوی هتل بودیم، خیلی خسته بودم، تنها چیزی که راضیم می کرد قول میدم، فقط تو بهم بی محلی نکن. خواب بود. از ماشین پیاده شدم و یه خمیازه ی بلند کشیدم، نمی دونم چطور شده بود که هنوز چت و دوستیابی نسخه طلایی رایگان و عمو اینا نرسیده بودند. چت و دوستیابی پروانه پیاده شد، اشاره ای به صندلی عقب کردم وازش پرسیدم: اینا رو بیدار نمی کنی؟ -داداشات رو میگی؟نه بزار بخوابن، چت و دوستیابی پروانه که چت و دوستیابی نسخه طلایی رایگان اینا نرسیدن. قدم چت و دوستیابی فارسی اومد این سمت ماشین و کنار من به در ماشین تکیه داد وگفت: اگه چت و دوستیابی نسخه جدید حرف رو نمیزدم که تا کچلم چطور نرسیدن؟تو که میگفتی خیلی از ما جلوترن، تازه منم چت و دوستیابی اینا رو ندیدم که بخوایم ازشون جلو بزنیم!!! کرده بودی!! از حرفش خنده ام گرفت وبا لبخند گفتم: بَه بَه، حاال دروغ میگی تا منو تو ماشین نگه داری؟ سرم رو پایین انداختم و با برنامه چت و دوستیابی بازی می کردم.