ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل سید مهدی
سید مهدی
37 ساله از قم
تصویر پروفایل فرهاد
فرهاد
48 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل سارا
سارا
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل رها
رها
41 ساله از بابل
تصویر پروفایل سعید
سعید
35 ساله از لاهیجان
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل علیرضا
علیرضا
46 ساله از بندر ماهشهر
تصویر پروفایل مارال
مارال
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل سیدرحمت
سیدرحمت
35 ساله از لردگان

بزرگترين سايت همسريابي ايران کدام است؟

اگه یه روز، بزرگترين سايت همسريابي ايراني، بهت بگم دوستت دارم تو چیکار میکنی؟ بهترین سایت همسریابی ایران اولش تعجب کرد ولی بعدش قهقهه ای زد که با حرص گفتم

بزرگترين سايت همسريابي ايران کدام است؟ - همسريابي


بزرگترين سايت همسريابي ايران با تصویر

بهترین سایت همسریابی ایرانی برگشت نگاهم کرد و گفت: بپرس... پوفی کشیدم و گفتم: اگه یه روز، مثلا میگم ها جو گیر نشی. اگه یه روز، بزرگترين سايت همسريابي ايراني، بهت بگم دوستت دارم تو چیکار میکنی؟ بهترین سایت همسریابی ایران اولش تعجب کرد ولی بعدش قهقهه ای زد که با حرص گفتم: مرض بگیری ملت دارن نگاهمون میکنن بزرگترين سايت همسريابي ايران خندشو قطع کرد و گفت: شوخی قشنگی بود ولی خب اگه بخوام جدی باشم...نمیدونم چیکار میکنم اصولا آدم تا توی اون موقعیت قرار نگیره نمیتونه دقیق بگه چیکار میکنه سری تکون دادم و بشکنی به معنای حق با توعه زدم براش ای کاش میتونستم همین الان بهت بگم که عاشقتم ولی حیف، که انگار نمیتونم سرمو گرفتم سمت پنجره.

ولی حس میکردم بهترین سایت همسریابی ایران داره نگاهم میکنه

ولی حس میکردم بهترین سایت همسریابی ایران داره نگاهم میکنه چرا این سوال و پرسیدی بزرگترین سایت همسریابی ایران؟ حس کردم قلبم اومده توی دهنم. بدون اینکه نگاهش کنم گفتم: هیچی بابا همینطوری نگاهم کن نگاهش کردم که گفت: یعنی باور کنم همینطوری زدی این حرفو؟ سری تکون دادم و گفتم: اره بابا لباشو توی هم جمع کرد و گفت: پس حرفای دیانا که... سریع حرفش و قطع کردم و با صدایی که سعی میکردم نلرزه گفتم: جدی نگیر. اشتباه فکر کرده سری تکون داد و هیچی نگفت. اگه ولم میکردن همینجا میزدم زیر گریه ولی حیف که بهترین سایت همسریابی ایران الان اینجاست و این گریه کردن رسوام میکنه شاید اگه بزرگترين سايت همسريابي ايران هم منو مثل دیانا دوست داشت، بهش میگفتم.

بهترین سایت همسریابی ایرانی کاشی حس میکردم قلبم

بهترین سایت همسریابی ایرانی کاشی حس میکردم قلبم به جواب دلخواهش نرسیده انگار از اینکه گفته همینطوری پرسیدم ناراحتم. دارم با خودم میجنگم که پسش بزنم، چرا نمیتونم؟ چرا عاشق دو نفر شدم؟ چرا نمیتونم انتخاب کنم؟ ولی بزرگترين سايت همسريابي ايرانا که عاشق بزرگترين سايت همسريابي ايراني نشدم. بزرگترين سايت همسريابي ايرانيا دیانارو دوس دارم و این حسی که به بزرگترين سايت همسريابي ايرانا دارم قطعا از روی بچه بازیه نه دوس داشتن سعی کردم فکرمو مشغول یه چیز دیگه کنم. بعد از خوردن غذا و حساب کردنش رفتیم سوار ماشین شدیم. نگاهش کردم که کلا داش تو یه دنیای دیگه واسه ی خودش سیر میکرد. نفس عمیقی کشیدم و گفتم: راستی بزرگترین سایت همسریابی ایران میگم که، هنوز میخوای خونه ی ممد اینا بمونی؟

نمیخوای بیای دوباره پیش ما؟ نیم نگاهی بهش انداختم که گفت: نمیدونم ولی فعلا که پیش ممد اینام ده بگو اره لعنتی بگو میام خونه ی شما پیشتون چرا نمیگی؟ اه با حرص مشت ارومی زدم به فرمون. میدونی، بزرگترين سايت همسريابي ايرانيا از بیام پیش شما میدونی که رودروایسی با کسی ندارم بزرگترين سایت همسریابی ایرانی کردم که داشت با خنده نگاهم میکرد. با خنده گفتم: 44بزرگترين سايت همسريابي ايران دستش و گذاشت روی سقف ماشین و گفت: معلومه شونه ای بالا انداختم و گفتم: خیلی خب، پس...بیا تو تا وسایلم و جمع کنم. بهترین سایت همسریابی ایرانی سری تکون داد و رفتیم داخل ساختمون و سوار آسانسور شدیم و طبقه خونه ی ممد و زدیم. بزرگترين سايت همسريابي ايران: میدونی با اینکه اگه دیانا بفهمه سرم و از جاش کنده، ولی دلم میخواد پیش ما باشی.

مطالب مشابه