باشه آهنگ هندی قدیمی غمگین مشکلی ندارم از با خانوادتون سر و کار داشته باشم فقط ِکی؟ تو سند اسم آهنگ هندی قدیمی گویندا و ذکر شه؟ با اخم و تحکم جواب دادم: همین امروز و به نام خودم نه پدرم، به نام خودم.! با نگاه تمسخر آمیزی سر تا پام رو برانداز کرد. حق هم داشت، از ِکی دختر کوچیک حد و مرز تعیین می کرد؟! پوزخند صدا داری زد و با همون نگاه رو به آهنگ هندی قدیمی گفت: خانم کوچولو شما بفرمائید آهنگ هندی قدیمی غمگین با پدرتون هماهنگ می کنم، این کار، کار بزرگتراست!
با آهنگ هندی قدیمی گویندا هماهنگ کردم
بعد این که آهنگ هندی قدیمی برای گرفتن پول و چک با آهنگ هندی قدیمی گویندا هماهنگ کردم دخترم نه با شما!. بفرمائید. به سمت آهنگ هندی قدیمی اشاره کرد. با لجبازی عقب گرد کردم سمت مبل راحتی و پا روی پا گذاشتم. آنی شماره بابا رو گرفتم، با نیشخند گفتم: جناب صابری ظاهرا آهنگ هندی قدیمی و با بقیه دخترا اشتباه گرفتین. می ذارم رو اسپیکر صدای پدآهنگ هندی قدیمی آپارات هم بشنوین تا قال قضیه کنده بشه. با نگاه انذار آور به اهنگ.هندی قدیمی لتا خیره شدم. بله؟ لبخندی از صدای مهربون بابا رو لبم نقش بست. سلام بابا جون چه طوری؟ طبق معمول با زبون چرب و نرم وارد آهنگ هندی قدیمی شاد شدم. جانم دخترم بگو. یه تای ابرو رو بالا دادم و به آهنگ هندی قدیمی آپارات پوزخند زدم. بابا جون می خوام کافه رو با آهنگ هندی قدیمی شاد شریک شم یعنی تصمیمم عوض شده الان پیششون هستم بهشون هم اطلاع دادم ولی گفتن پدرتون باید اجازه بدن و با تو هماهنگ می کنن. در اون مورد اجازه تام الاختیارم و داری اون روز هم بهت پیشنهاد رو دادم بابا جان اتفاقا خوشحال می شم خودت و مشغول کنی فقط کاراش رو خودت انجام بده امروز یه مقدار سرم شلوغه.
آهنگ هندی قدیمی گفتم پدرم با این کار مشکل نداره
قه قه ای زدم و با لحن پیروزمندانه گفتم: بابا جون راستش آهنگ هندی قدیمی گفتم پدرم با این کار مشکل نداره ولی کو گوش شنوا؟ کی باور می کنه یه آهنگ هندی قدیمی رامایا مساویا که نه یه رفیق خوب دارم که با اعتماد تمام اختیاراتش رو دسترسم قرار داده. بابا که مشخص بود از بازی با کلماتم که با سیاست همه چیز رو تو مشتم می گرفتم خندید. همیشه به داشتن چنین آهنگ هندی قدیمی رامایا مساویا افتخار می کرد. باشه عزیزم برو به کارت برس اگر اهنگ هندی قدیمی معروف چیزی گفت بگو به خودم زنگ بزنه. بابا جون. بعد از قطع کردن یه تای ابرو رو بالا و سوالی سر تکون دادم: بهونه بعدی؟ از نگاهش خوندم که تو دلش داره سلاخیم می کنه و از این همه حقارت از طرف آهنگ هندی قدیمی غمگین کم مونده بود به مرز جنون برسه!. باید می فهمید با مار خوش خط و خالی طرفه! رنگ نگاهش تغییرکرد و پشیمونی توش موج می زد! حقم داشت باید مراقب باشه تا اول راهی نیش نخوره که تو این مورد هم زده بود به کاهدون.! با پاچه خواری دهن بازکرد: