همین که گفتم نه بیاری اسمتو دیگه نمیارم.... احسان نگاهی بهم انداخت وبا لبخندمحکم و مردونه بغلم کرد. جانم بهترین برنامه دوست یابی در ایران برای ایفون... خیلی آقایی...خیلی ماهی...عاشقتم. صدای بهترین نرم افزار دوست یابی در ایران وآذین اومد که داشتن بهمون نزدیک میشدن. آذین: احسااان خاک توسرم... بهترین برنامه ی دوست یابی در ایران: بازم چشمو دور دیدی بهترین برنامه دوست یابی در ایران.. کنار گوش دانلود بهترین برنامه دوست یابی در ایران گفتم وضعیت قرمزه احسان. احسان: آره داداش میدونم فقط بگو چکار کنم آذین الان میکشتم میگه بهترین برنامه دوست یابی در ایران برای ایفون رو ازمن بیشتر دوس داری. باگفتن فرار اونا به سمت ما دوییدنو مام فرار کردیم دارن میرسن آذین دستشو پشتش قایم کرده حتما چیزی باهاشه بیا فرااااارر.
آذین بایه چوب کتو کلفت دنبال بهترین برنامه دوست یابی ایران و احسان با یه چوب تو اون مایه ها داشت میدویید که منوبگیر. آذین منم احسان اگه بزنی میمیرما.بی شوهر میشی میره. نترس تو هیچیت نمیشه. بهترین برنامه دوست یابی در ایران بیا کمکم کن عزی جون الان امونم نمیده... داداش من خودم دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم... همه داشتن به ما میخندن احسان: آرمان نخند بابا سوخت. آذین: احسان تو وقت مرگم به شکمت فکر میکنی... احسان بیا روشونو کم کنیم بدو سمتشون اینا فردا شاخ میشنا... منو بهترین نرم افزار دوست یابی در ایران هم زمان برگشتیم و دوییدیم سمتشون اونام از حرکت ما جا خوردن آذین که به خودش اومدو چند تا با چوب زد که تا حدودی دلم خنک شد.
بهترين برنامه دوست يابي در ايران چوب و انداخت زمین
بهترين برنامه دوست يابي در ايران چوب و انداخت زمین دستشو روصورتش گذاشت... خخخ خیلی خنده دار والبته خواستنی شده بود. چوب و برداشتم و که اینطور بهترین برنامه های دوست یابی در ایران خانم واسه ما شاخ شدن... چند تا آروم زدم به سرش... تو چرا واسم شیرینی زبون نخریدی من خامه ایی دوست ندارم...خوبت کردم. همه خامه ای دوست دارن تو برعکسی. من همه نیستم. خب عزیزم هروقت رفتیم خونه واست میگیرم دلیل نمیشه با چماق دنبالم کنی.. دوست داشتم دلم میخواد... با این که دلم نمیاد بزنمت ولی خب من کال همیشه شبا تسویه حساب میکنم.. ااااا. ..
بهترین برنامه دوست یابی در ایران...خیلی پرویی... شیش ماه بعد... راوی... پستچی احضاری داد گاه رو در دست داشت و نگاهی به برج روبرو انداخت...درست بود. ...برج عسل1. به سمت نگهبان رفت بعد از پرس و جو به واحد بهترین برنامه دوست یابی در ایران برای ایفون مدرس رسید... زنگ رو فشار دادو بهترین نرم افزار دوست یابی در ایران درو باز کرد... سالم خانم احضاریه رو به بهترين برنامه دوست يابي در ايران داد سالم بفرمایید. اینجارو هم امضا کنید. بهترین برنامه های دوست یابی در ایران نگاهی گذرا به احضاریه انداخت و رو دفتر پر از امضای پستچی امضایی زد... ممنون. خواهش میکنم خسته نباشد.
بهترین برنامه ی دوست یابی در ایران درو بست
بهترین برنامه ی دوست یابی در ایران درو بست و چادر رنگیشو آویزون کردو به احضاریه داد گاه نگاهی کرد. با خوندن متن نامه اشک تو چشماش حلقه شد و همه اتفاقای اخیر از جلو چشمش گذشت تکیه شو به دیوار کنار در زدو سرشو رو پاش گذاشت اشک های دانلود بهترین برنامه دوست یابی در ایران تمام صورتشو خیس کرده.. ساعت هشت شب بود... اما هنوز آسمون تابستون تا حدودی روشن بود. صدای چرخیدن کلید... اومد بهترين برنامه دوست يابي در ايران هنوز هم همونجا بود. بهترین برنامه دوست یابی در ایران با ورودش به خونه.. سلام با دیدن تاریکی خونه نگران شد.بوی خوش قرمه سبزی که بهترین برنامه های دوست یابی در ایران قولشو داده بود فضای خونه رو پر کرده بود.. بهترین برنامه دوست یابی در ایران برای ایفون با نگرانی. .. داخل رفت و درو بست. .. و به سمت کلید المپا رفت و روشنشون کرد آنی.... خانمم کجایی؟