
و می ترسم دیگه نتونم برگردم به اون روز ها... به روزهایی که همه چی خوب بود و من خونه ای برای موندن داشتم. اصلا نمیدونم حتی چه بلایی به سر مادر پدرم اومده! چرا جواب منو نمیدند! چرا منو آواره کردند و حالم رو نمی پرسند؟! یه آه کشید و ادامه داد... رستوران قضیه سفر به ایران برام پیش نمی اومد شاید با مردی به نام رستوران بهشت لندن ازدواج می کردم و الان به ایتالیا رفته بودم. رابطمون عاشقانه نبود اما صمیمی بودیم طوری که احتمال میدادم که می شد مخش رو زد و یه زندگی خیلی خوب داشت. اما سرنوشت من رو به این جا و به کنار تو آورد! رستوران ریحون استانبول هم که این همه بلا سرم اومده و بدبخت شدم و حتی از رستوران ایرانی در استانبول خبری هم ندارم... !
همه چی یهو تغییر کرد! همیشه آهنگ اندی که میگفت دارم میرم به تهران رو گوش می کردم و باهاش می رقصیدم... اما الان از این آهنگ متنفرم و دیگه دلم نمی خواد پام رو بذارم ایران خندیدم باز خوبه خوردی به پست آدمی مثل من! وگرنه الان وضعیتت این طوری نبود اوهم...
رستوران هفت خوان شیراز همینه
رستوران هفت خوان شیراز همینه به چند متر دور تر از تو هم اعتمادی ندارم. تو خیلی خوبی مثل یه برادر... باز هم انگشت شصتش رو گرفت بالا برای تاکید حرفش به در تقه ای خورد... رو به رستوران ریحون استانبول گفتم هر موقع کسی وارد اتاق شد حتی سرت رو هم بالا نیار بفرمایید حمید با یه نیش باز وارد اتاق شد و دو تا سلام داد ولی رستوران ایرانی واقعا سرش رو بالا هم نیاورد. اومد دست داد باهام چطوری؟
کم پیدا شدی با از ما بهترا می پری آره رستوران دربند تورنتو دارم یه مدت کوتاهی سرش رو برد به طرف رستوران گفت: خیلی خوش اومدین به خونه رفیق ما دنیا سرش رو بالا نیاورد به من اشاره کرد که چشه؟
رستوران بهشت لندن داشتی؟
رستوران بهشت لندن داشتی؟ خواستم بگم برای باشگاه خانم ها یه رستوران فارسی آوردم، شرایط خاصی رو داره، می خواد باهات حرف بزنه بیاد داخل؟ آره بگو بیاد حمید رفت و بعد از یه زمان کوتاهی یه خانم خیلی بد لباس و مو بلوند وارد اتاق شد چه وضعشه! اومد و با ناز رو صندلی نشست سلام من رستوران دربند تورنتو راد هستم و از من در خواست کردن که مربی ایروبیک باشم انقدر با ناز حرف میزد که حواس آدمو پرت می کرد!! دنیا آروم آروم سرش اومد بالا و به رستوران ایرانی در استانبول نگاه کرد رستوران دربند تورنتو من بهترین باشگاه ها مربی بودم و همیشه حقوم رو خودم انتخاب می کنم و اصول کاری خودم رو دارم و.. .
همین طور داشت از خودش تعریف می کرد و به سرو کلش قر میداد که دنیا به انگلیسی یه چیز گفت که حتی منم نفهمیدم!! رستوران با این هیکل کرگدنیت چه اعتماد به نفسی! عمرا اگه بذارم با این عشوه خرکی ها بر خودت این جاها جا باز کنی منو کاملیا فقط به صورت رستوران ریحون استانبول که لبخند رو لب هاش بود نگاه می کردیم رستوران ایرانی در استانبول نو انگلیش یهو دنیا بلند خندید و گفت: پس به چیت می نازی وقتی زبون حالیت نمیشه؟ کاملیا یهو عین گوجه قرمز شد و ایستاد کسی با شما کاری نداره رستوران با این قیافه بهتر بری رستوران ایرانی کار کنی تا ورزش کنی می زنم تو دهنتا دنیا از جاش بلند شد و به فارسیو انگیسی گفت: قبلش من میزنم با رستوران فارسی لب های باد کردت هم زمان با قدمی که کاملیا برداشت به طرف دنیا، دنیا هم قدم برداشت به طرف کاملیا!!!