ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل علی
علی
39 ساله از تبریز
تصویر پروفایل نگین
نگین
33 ساله از شیراز
تصویر پروفایل رویا
رویا
39 ساله از مشهد
تصویر پروفایل بهار
بهار
41 ساله از کرج
تصویر پروفایل زینب
زینب
37 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل امیر
امیر
49 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل مصطفی
مصطفی
41 ساله از کرج
تصویر پروفایل معصومه
معصومه
26 ساله از مشهد
تصویر پروفایل اکرم
اکرم
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل فاطمه
فاطمه
27 ساله از خرم آباد
تصویر پروفایل محمد
محمد
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل ماه رو
ماه رو
26 ساله از اصفهان

تعریف زیبا از عشق چیست؟

چرا نمیفهمی تعریف زیبا از عشق انگلیسی زنتم تعریف زیبا از عشق شعر؟ انگشتشو تعریفی زیبا از عشق لبم گذاشت، نمیدونستم از این سکوت لعنتی چی نصیبش میشه

تعریف زیبا از عشق چیست؟ - عشق


تعریف زیبا از عشق با تصویر

تعریف زیبا از عشق که تا حال با بهت بهم زل زده بود سمتم اومد و بازوهامو توی دستاش فشرد... چشمام سیاهی میرفتن، بستمشون، نمیتونستم اون شرایطو تحمل کنم... صداش توی گوشم پیچید: تعریف زیبا از عشق دنیز؟دنیز خوبی؟ پاهام همون یه ذره توانشونو هم از دست دادن.

اگه نگرفته بودم پخش زمین تعریف زیبا از عشقم، یه حالی بود

اگه نگرفته بودم پخش زمین تعریف زیبا از عشقم، یه حالی بود بین زمین و هوا سوزش دستم باعث شد که چشمامو تعریفی زیبا از عشق هم فشار بدم... بعد از اون سوزش هیچ احساسی نداشتم، تنها حسی که داشتم فشاری بود که گاهی به انگشتام وارد میشد به سختی چشمامو باز کردم و با اولین پلکم تعریف زیبا از عشق کنار خودم دیدم... کلافگی و تعریف زیبایی از عشق توی صورتش بیداد میکرد ؛ چشمامو که دید نفسشو تعریف زیبا از عشق مولانا داد و آروم پرسید: تعریف زیبا از عشق شعر خوبی تعریف از زیبایی عشقم؟ نگاهمو به فضایی که توش بودم دوختم و تازه اونموقع بود که همه چیزو یادم اومد دیوارای سفید بیمارستان ترس و استرسو با شدت بیشتری بهم وارد کردن ؛ سراسیمه سرجام نیم خیز تعریف زیبا از عشقم و با لحنی که بیشتر شبیه گریه بود گفتم: چرا بازم نادیدم گرفتی؟ تا به خودش اومد سعی کرد به حالت قبل برم گردونه و به بالش تکیم بده.

اما مقاومت تعریف زیبا از عشق انگلیسی بیشتر از این حرفا بود

اما مقاومت تعریف زیبا از عشق انگلیسی بیشتر از این حرفا بود نفس آه مانندشو تعریف زیبا از عشق مولانا داد و با صدای آرومی که انگار قصد آروم کردنمو داشت گفت: تعریف زیبا از عشق شعر وقت واسه حرف زدن زیاده، بهتره استراحت کنی... دستاشو واسه کنار زدن اشکام از تعریف زیبایی از عشق گونه هام پیش کشید، با دستای سردم که حسی رو توشون احساس نمیکردم پسشون زدم و با صدایی آروم تر از قبل گفتم: چرا بودنمو باور نمیکنی، چرا نمیفهمی تعریف زیبا از عشق انگلیسی زنتم تعریف زیبا از عشق شعر؟ انگشتشو تعریفی زیبا از عشق لبم گذاشت، نمیدونستم از این سکوت لعنتی چی نصیبش میشه که با چنگ و دندون میخواد نگهش داره نگاه بارونیمو به چشماش دوختم، چشمایی که حرف زیاد داشتن اما انگار رمقی واسه گفتن توشون نبود... چشمامو بستم و خواسته و ناخواسته اسیر سکوتی تعریف زیبا از عشق شعر که نه به دلخواهم بلکه به واسطه ی چشماش گریبان گیرم شده بود تعریف زیبا از عشق انگلیسی... بعد از گذشت حدود یه ساعت که از لی پلکام تماشاگر یه غ ِم ناپیدا و غیر واضح توی صور ِت خستش بودم صدای مردی رو شنیدم که داشت راجب ترخیص کردنم با تعریف زیبا از عشق صحبت میکرد و بعد از چند لحظه متوجه نبودش تعریف زیبا از عشقم...

مطالب مشابه