توخواب هم مظلوم بود... دستی کشیدم رو گونه اش گفتم ثبت ازدواج موقت چگونه است. .طلاق ازدواج موقت چگونه است خانم. ..پاشو غذا.... از دهن میوفته ها....چشماشو به آرومی باز کردانگار حالش بد بود. طلاق عقد موقت چگونه است تو بخور من نمیتونم... پاشو خودتو لوس نکن بچه پول دادم غذا گرفتم حالا میگه نمیتونم. دستشو گرفتم که اونم به ناچار پاشد و دنبالم اومد.کنارمیزدوتا از صندلیا رو که کنار هم بودن روبروی هم گذاشتم بشین اینجا. ازدواج موقت چگونه است با تعجب نگاهم کرد. د..بشین بچه. نشست و منم روی صندلی روبروش همون غذایی رو که واسه خودم باز کرده بودم. کشیدم سمت خودم که و لقمه واسش گرفتم. خواس حرفی بزنه که گفتم. بعدقاشقو گذاشتم دهنش. و به صورتش خیره شدم.
ینی خاک تو اون سرت خطبه صیغه موقت چگونه است
ینی خاک تو اون سرت خطبه صیغه موقت چگونه است خیر ازدواج موقت چگونه است رنگ به روت نیس عزیزم از صبح هرچی خوردی بالا اوردی میمیریا. سرت قرار بود.بشی خطبه صیغه موقت چگونه است بده. چکار کنم دست خودم نیست میشه عشقم گشنه بخوابه. لقمه دومو بردم نزدیک دهنش.... سومی رو خواستم بزارم که ثبت ازدواج موقت چگونه است چرا خودت نمیخوری. خانمی اول تو بخور که سیر شدی منم با خیال راحت میخورم. نه باید خودتم بخوری. خواستم ببینم چه عکس العملی نشون میده. همون قاشق جلو دهنشو گذاشتم دهنم. و بعد براش لقمه گرفتم که اونم خورد.
ینی عاشقتم عشقم با تموم عشقی که داشتم نگاهش میکردم ازدواج موقت چگونه است همسرم بود و حکایت همون که میگه هستی اما نیستی...کنارم بود اما مال طلاق عقد موقت چگونه است نبود.دیگه دست خودم نبود قلبم وجودم همه بی اراده با طلاق ازدواج موقت چگونه است مهربونی میکرد. تا آخرای هر دوغذاکنار هم بودیم دوتا طلاق صیغه موقت چگونه است میخوردم یکی اون غذاها تموم شد تکیه دادم ب صندلی. و دست به سینه وگفتم نکنه دست پخت این آشپز کبابیه ممممم خیلی خوش مزه بود. ...چسبید. بعد یه نگاه موشکافانه بهش کردم.
نه....الان فهمیدم مزه یه چیز دیگست. طلاق ازدواج موقت چگونه است که منظورمو فهمید سرشو انداخته بود پایین ولپاش گل انداختن. و داشت پوست لبشو میکند.دستمو بردم چونه اشو صورتشو اوردم بالا. نمیخواستم به روش بیارم.که بیشتر خجالت بکشه. خوب بود خانمم؟حالت بهتره؟ بازم سرشو انداخت پایین. نمیخواستم دیگه اذیتش کنم پاشدم و ضرفارو بردم گذاشتمشون تو سینک. ثبت ازدواج موقت چگونه است دستت درد نکنه. همینم واسه آروم کردن دل بیتابم کافی بود. رفتم تو پذیرایی نشستم مشغول تلوزیون دیدن بودم که صدای. ویالن پیچید.
بعدش لبخند مهریه عقد موقت چگونه است.
بعدش لبخند مهریه عقد موقت چگونه است. سرمو به پشتی مبل تکیه دادم و فقط گوش میدادم خیلی استرس داشتم واقعا من دیگه تحمل جداییه ازدواج موقت چگونه است رو نداشتم.هامون خیلی زرنگه. باید مواظبش باشم. یکم که گذاشت طلاق ازدواج موقت چگونه است اومد و نشست میوه ام اورده بود مشغول پوست کندن میوه شد منم سرمو برداشتم و گفتم مطمئنم موفق میشی... ممنون ولی فکر نکنم اون قسمت اولشو خیلی میلنگیم. بیفایدست. ینی کسی نمیتونه باهات هماهنگ شه. مگه ندیدی.