ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل رومینا
رومینا
30 ساله از رشت
تصویر پروفایل ملیحه♥️سمنانی
ملیحه♥️سمنانی
40 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل مرجان
مرجان
32 ساله از تهران
تصویر پروفایل عبدی
عبدی
54 ساله از اراک
تصویر پروفایل علی
علی
51 ساله از رشت
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
35 ساله از ابهر
تصویر پروفایل بی نام
بی نام
52 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
49 ساله از ری
تصویر پروفایل بدون تام
بدون تام
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
30 ساله از نائین
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
39 ساله از کرج

ثبت نام ازدواج دائم در دنیا

همین سایت ثبت نام ازدواج دائم با تلفن حرف نمیزدم. خب سفارش غذا هم دادم دیگه. حرفم را جدی نمیگیرد. برای شستن فنجانش سمت آشپزخانه میرود.

ثبت نام ازدواج دائم در دنیا - ازدواج دائم


ثبت نام ازدواج دائم با تصویر

در میان چشم های پر از ثبت نام ازدواج دائم آهو خنده بلندی سر میدهم و بعد از قربان رفتن کسی که پشت خطم است، تماسم را قطع میکنم. ثبت نام برای ازدواج دائم را گرد میکنم و با اشاره از او میپرسم: چیه؟ سرش را تکان میدهد و چپ چپ نگاهم میکند.

با کی حرف میزدی؟ سه ساعته داری واسش غش و ضعف میری! تابی به سر و گردنم میدهم. توام باور کردی؟ من و غش و ضعف رفتن؟

یک ثبت نام برای ازدواج دائم در دهانش میگذارد و کمی از قهوهاش را مینوشد.

پا روی پا میاندازد و شکالت را بیخ لپش جا میدهد و با همان دهان پر شروع به حرف زدن میکند. تو که راست میگی. ثبت نام در کانال ازدواج دائم به هرکی که ثبت نام ازدواج دائم میگه.

خودم شنیدم داشتی میگفتی قربونت برم عزیزم. ثبت نام ازدواج دائمی سایت ثبت نام ازدواج دائم معلومه چی کار میکنی؟ خودم هم نمیدانستم که چه میکنم اما به یک چیز اطمینان داشتم. اینکه دیگر چیزی به اسم قلب در وجودم ندارم و نفرت از مردان تمام وجودم را پر کرده است. رو به روی قاب آیینه روی دیوار سالن میایستم و کمی به موهایم ور میروم. ناهار چی داری؟ هیچی؟ بهتر!

ثبت نام ازدواج دائمی پایینش را به نشانه بی معنی بودن

گوشه ثبت نام ازدواج دائمی پایینش را به نشانه بی معنی بودن حرفهایم بالا میدهد. چی میگی تو ثبت نام ازدواج دائم بهتر که ناهار نداریم؟ یعنی چی آخه؟ لبخند کجی میزنم و کنارش مینشینم و دستم را پشت گردنش میاندازم. چشمان درشتش را گرد میکند. دستم را از پشت گردنم بر میدارد و خیره خیره سفارش دادم بیارن. برگ، جوجه، کوبیده. چیز دیگه ام میخوای بگم بیارن؟

نگاهم میکند. ثبت نام برای ازدواج دائم خل شدی؟ میدونی پولش چقدر میشه؟ تازه تو کی غذا سفارش دادی که من نفهمیدم؟ من رو گذاشتی سر کار؟ به سادگی و پاکیاش حسادت میکنم. اما حس انتقام چشمانم را کور کرده است -مگه همین سایت ثبت نام ازدواج دائم با تلفن حرف نمیزدم. خب سفارش غذا هم دادم دیگه. حرفم را جدی نمیگیرد. برای شستن فنجانش سمت آشپزخانه میرود. برو ثبت نام ازدواج دائم توام من رو گیر آوردی. سه ساعته داره هر و کر میکنه اونوقت میگه غذا سفارش دادم... کنار ظرف شویی، نزدیک او میایستم و یک لبخند شیطانی روی لبم مینشیند.

چند وقته صبحها که میام آرایشگاه رو باز کنم، یه پسره مدام پا پیام میشه، از جلو مدرسه بچه ها تا اینجا دنبالم میاد. چند دفعه باهاش دعوا کردم ولی ول کنم نیست. ثبت نام ازدواج دائمی آرایشگاه رو از روی تابلو برداشته. وقتی بچه ها صدام میکردن اسمم هم فهمیده بود، فکر میکنه آرایشگاه سایت ثبت نام ازدواج دائم منه، ثبت نام ازدواج دائمی انقدر زنگ زد تا باهاش حرف زدم!

محکم پشت دستش میزند و لبش را گاز میگیرد. چی میگی تو؟ یعنی تو با یه پسر بی سر و پای عالف که به قول خودت افتاده دنبالت، دوست شدی؟ خودم هم نمیدانم که چه میگویم اما، سعی میکنم بر گناهم سر پوش بگذارم. -ول کن آهو تو رو ثبت نام ازدواج دائم. مگه خر مغزم رو گاز گرفته که با یه پسر بیست و چند ساله رفیق بشم؟ عصبانی سمت ثبت نام در کانال ازدواج دائم برمیگردد و بلند فریاد میزند. پس چی؟ پس چی ثبت نام برای ازدواج دائم اسمش چیه؟ تو سه ساعت با یارو هر و کر کردی، بهش غذا سفارش دادی، اسم ثبت نام در سایت همسریابی ازدواج دائم کار چیه پس؟ 

مطالب مشابه