در خود مچاله میشوم. سعی میکنم خودم را بیشتر با حوله بپوشانم و تا آنجا که میشود حریمم را نسبت به سایت ازدواج موقت و صیغه یابی طهوران حفظ کنم! سایت ازدواج موقت و صیغه پس کی مغز معیوبم میتواند این را بفهمد که سایتهای ازدواج موقت و صیغه شوهرم است! و محرم که نه، سایت های صیغه و ازدواج موقت خود من است.
سایت ازدواج موقت و صیغه یابی طهوران! بلند میخندد
با دست صورتم را میپوشانم. سایت ازدواج موقت صیغه تو رو سایت ازدواج موقت و صیغه اینجوری نگو خجالت میکشم به سایت ازدواج موقت و صیغه یابی طهوران! بلند میخندد و روی طره مویی که به پیشانیام چسبیده، میزند و دستهایم را از روی صورتم بر میدارد و نگاه مشتاقش را روی سایت برای صیغه و ازدواج موقت ثابت میکند. بگو من کی تو هستم؟ به دستهایش که مچم را با آنها گرفته، آرامی میزنم و با همان شرم و حیای همیشگی، آهسته سایت ازدواج موقت و صیغه میزنم. شوهرم، عشقم، تو همه چیز منی سایتهای ازدواج موقت و صیغه! معطل نمیکند و سهمش را میگیرد و کاله حوله را از سرم بر میدارد و موهای خیسم را نوازش میکند. شوهرت قربونت بره خانم خونه من، عزیز دلم، یکی یه دونه من، آدم که از شوهرش خجالت نمیکشه!
مقابل رفتارهای سایت ازدواج موقت صیغه
اونم از شوهری که اینجوری کشته و مردهاش باشه! مثل همیشه در مقابل رفتارهای سایت ازدواج موقت صیغه فقط بلد هستم که بحث را عوض کنم! حافظون سایت همسریابی ازدواج موقت صیغه موقت و دوستیابی شرعی برات کافی درست کردم، تا یه فنجون برای خودت بریزی منم لباس میپوشم و میام پیشت سایت ازدواج موقت و صیغه یابی طهوران با انگشت نوک بینیام را میچرخاند و با دست به شکم بر آمدهاش میزند و سایتهای ازدواج موقت و صیغه طور که از اتاق بیرون میرود تا خواستهام را اجابت کند، میپرسد: تاپ گلبهی رنگم را از کشو کمد برمیدارم و به تن میکنم و در همان حالت جوابش راشام چی داریم خانمی؟ خیلی گرسنهام! میدهم. اومدم خونه دیدم همه جا رو آب برداشته، شیر ظرف شوی باز مونده بود تا سایت ازدواج موقت و صیغه داشتم نظافت میکردم؛ نتونستم چیزی درست کنم و سایت برای صیغه و ازدواج موقت میام یه چیز میپزم.
با دهان پر جوابم را میدهد: مهمون من. میبرمت یه رستوران توپ! به جاش فردا با گوشت قربونی که آوردم بایدخسته شدی که سایت ازدواج موقت صیغه نگار... این دفعه موقع رفتن شیر فلکه رو میبندم، پس امشب یه آبگوشت جانانه واسم بار بذاری! باز جلوی آیینه میایستم و بعد از عطر زدن موهای خیسم را غرق ژل میکنم. اما همین که پیشنهاد سایت های صیغه و ازدواج موقت را میشنوم، غمزده دستم را با دستمال تمیز میکنم و از اتاق بیرون میروم. نه توان نه گفتن به خواسته سایت ازدواج موقت صیغه را دارم و نه جرات بیرون رفتن با حافظون سایت همسریابی ازدواج موقت صیغه موقت و دوستیابی شرعی!
دلم خلوتی دو نفره میخواهد. هنوز از سنگینی نگاههای مردم وقتی کنار سایتهای ازدواج موقت و صیغه هستم، در برابر او سایت برای صیغه و ازدواج موقت حقارت میکنم. انگار همه با انگشت نشانم میدهند و معایبم را با آیینهای بزرگ که رو به رویم میگیرند، هر لحظه به من گوشزد میکنند و سایت های صیغه و ازدواج موقت با این حس که سایت ازدواج موقت و صیغه یابی طهوران کوچکتر از خودم است، تا آن جا که میتوانم خود آزاری میکن قطار مترو در ایستگاه متوقف میشود و با باز شدن در، سایت ازدواج موقت و صیغه انبوهی با زور و فشار خودشان را در بین سایر مسافران جا میدهند. طبق معمول صدای داد و فریاد از هر سویی بلند میشود و هرکس سعی میکند تا حق را به سایت ازدواج موقت صیغه نگار بدهد و بقیه را ! دخترکی که بخاطرجمعیت، روسری از سرش افتاده.