![آدرس خانم جهت ازدواج موقت آدرس خانم جهت ازدواج موقت](posts/2021/10/23/n9ureyydfqlsafwoxdg28re67ppbhjblmicsic0v.jpg)
هه.... از من خواست باهاش باشم که به زندگی برگرده و ازم خواست تا ابد کنارش باشم و هرجای دنیا که خواستم زندگی لوکسی رو واسم فراهم کنه. واقعا جلو پام زانو زد و خواست از این زندگی کثیف بیرون بکشمش. ازم خواست انگیزش باشم. اما. ...من دلم جای دیگه ای بود جایی که شاید با اون جمله ی آخرش دیگه حتی به منم فکر نکنه والان خوش باشه اما من.... مثلا قراره روش فکر کنم و بهش جواب بدم احساس گناه میکردم خیلی خیلی... کاش هیچ وقت این صحنه رو نمیدیدم.دوست داشتم هانگ واسم همون آدم بی شعور بمونه همون مدلی که با همه بود ودست آخرم ولشون میکرد.
خانم برای صیغه موقت احسان اخماش تو هم بود
بعد از خراب شدن حالش میگفت پیشش بمونم واسه خاطر همین بود که موندم. خانم برای صیغه موقت احسان اخماش تو هم بودو به صفحه ی لپتاپ زل زده بودن. معرفی خانم جهت ازدواج موقت جان خوده خودشه همونایی که من هربار میخواستم ولی کامپیوتر خاموش میشد. آره خودشونه. گوشی رو برداشت و شماره ایی رو گرفت. الو سلام خبرای خوب دارم.مدارک کامل شد. و خانم برای ازدواج موقت احتیاج به رمز گشایی داره. از من ممنون نباشید. کار یکی دیگست. نه..نه...کار خانم برای صیغه موقت بود. بله. ..هستن... گوشی رو سمتم گرفت... باهاش حرف بزن. خیبی معذب بودم چی بگم... الو سلام خسته نباشید.. .. حرفای اون و دخترم گفتناش منو یاد بابام انداخت و در آخرم بهش گفتم.
ممنون من اگه کاری کردم خانم جهت ازدواج موقت وفقط انجام وظیفه بود. و بعد از گوشی دادم به خانم برای صیغه موقت در تهران. خواستم برم سمت اتاقم که. معرفی خانم جهت ازدواج موقت؛خانم برای صیغه موقت میشه بیای چندلحظه. میشه. ..منو بابت فکرایی که کردم ببخشی آخه جانم. نزاشتم ادامه بده. مشکلی نیست فراموش کن. رفتم بالا و لباسمو عوض کردم. واقعا شده بودم رباط. عاشق بودم اما خب دیگه کاری از دستم بر نمیومد. گریه میکردم. .تازه به این نتیجه رسیدم که چی بشه گریه چی رو درست میکنه. گوشیمو دستم گرفتم. هندزفری رو وصل کردم و آهنگ گوش میدادم هم زمان رفتم رو گالری.که عکسای خانوادگیمو ببینم. یه لحظه. .خانم جهت ازدواج موقت یه لحظه چیزی رو دیدم که شاید فراموش کرده بودم که من همچین عکساییم دارم. عکس کوچیک شده داخل عکسارواوردم همه هستی من تو این یه عکس خلاصه میشد.
عکسای روزی بود که خانم برای صیغه موقت در تهران از منو خانم جهت ازدواج موقت اجازه گرفته بود
دلم خانم برای ازدواج موقت و فقط اونو میخواست عکسای روزی بود که خانم برای صیغه موقت در تهران از منو خانم جهت ازدواج موقت اجازه گرفته بود. همونو زوم کردم رو چشمای خانم جهت ازدواج موقت شیراز چشمایی که الان دلتنگشونم. دوست داشتم بود خانم جهت ازدواج موقت بود.خیلی بی معرفت بود که حتی تواین چند روز حتی خبریم ازم نگرفنه بود. واقعا من هیچی واسه معرفی خانم جهت ازدواج موقت اصفهان نبودم هیچی واس جذب کردنش نداشتم. بدرد خانم جهت ازدواج موقت اجازه نمیخوردم. من خانم برای ازدواج موقت و خانم جهت ازدواج موقت سهمم از این دنیا تنهایی و گریه بود. به قول معروف. معرفی خانم جهت ازدواج موقت اصفهان که به هیچ دردی نمیخورم. .. این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند... از هواپیما پیاده شدیم. برگشتیم ایران هیچ چیزی تغییر نکرد که هیچ، بدتر هم شد