
آن مرمری های بليط هواپيما تهران نجف دخترک جوان که او را بی دلیل مسخ خود کرد. برخورد صبح سر چهارراه! رها دوست ماهان، این دختر است؟! چشمهایش به سرعت شگفت یشان را به غباری از حسادت میدهند. چطور ماهان چنین دختر پرویی را کنار گذاشته است؟! سرش را با اکراه و تأسف تکان میدهد و زیر لب زمزمه میکند. ماهان احمق! خوش بلیط هواپیما از تهران به نجف لعنتی. در حالیکه به این فکر میکند ماهان این دختر را از کجا پیدا کرده است با پر غرورش به سوی او قدم برمیدارد. هر چه به آن دو نزدیکتر ُ قدمهای مَتجلی تر ِی معصومانه ی دختر جوان هم بليط هواپيما تهران نجف می شود؛ تصویر سیما میشود.
دوباره رنگش میپرد و آشفته میشود. بلیط هواپیما تهران نجف علی بابا شوریده حالی دیگر از کجا به درونش رسوخ کرد؟! باز هم همان هیجان و همان احساس صبح به سراغش میآید و باعث میشود تمام اقتدارش را از دست بدهد. طولی نمیکشد که با دیدن مردمکهای سبز بلیط هواپیما از تهران به نجف که متعجبانه به او خیره است به خودش میآید و متوجه میشود دقیقهای گذشته و او مقابل آن دو ایستاده و به دختر زل زده است. مرد فربهای که در کنار دختر ایستاده با دیدن نگاه پر و مردانهاش را که گویی همانند سبیل ُ خیرهی فرجام به همکارش، ابروهای لفتی روی پیشانی بلندش جای داشتند درهم گره میزند و با صدای رو به فرجام میگوید:بلیط هواپیما تهران نجف العراقیه؟
بفرما داداش، َامر! فرجام گلویش را صاف میکند و نگاهش را به سرعت از دختر جوان میگیرد؛ در حالیکه سرگشتگی کلامش آشکار میشود، میگوید: بلیط هواپیما تهران نجف علی بابا... بليط هواپيما تهران نجف...
این بلیط هواپیما تهران نجف چارتر است
باور کردنی نیست! این بلیط هواپیما تهران نجف چارتر است که نمیتواند مانند همیشه با کلامی چیره سخن بگوید؟! چه بلایی بر سر زبانش آمد! لحظه ای درنگ میکند؛ سپس در حالیکه در تلاش است خود را مسلط نشان بدهد، رو به مرد پاسخ میدهد: با این...بلیط هواپیما تهران نجف رفت و برگشت کار دارم. نگاه دختر جوانی که تا آن لحظه نظارهگر مرد شیک پوش مقابلش بود، رنگ تعجب میگیرد. صدایش ر ا از گلو خارج میکند و انگشت اشارهاش را به سوی خود میگیرد. با من؟!
که در مقابل ر یبای بلیط هواپیما از تهران به نجف اختیار چشم هایش را از دست میدهد؛ بار دیگر به سویش میچرخد و نگاهش را به او میدوزد. به راستی که بلیط هواپیما تهران نجف چارتر دختر، زیبا و خواستنی بود! شاید هم در چشم بلیط هواپیما تهران نجف قیمت این چنین زیباروی به نظر می آمد! یک تای ابرویش را بالا میبرد. دستهایش را درون متواری جیب شلوارش فرو میکند و سعی میکند دگرگونی حالش را مقابل او بلیط هواپیما تهران نجف العراقیه سازد. نباید فراموش کند برای چه کاری آمده و چه خطری ماهان را تهدید میکند. سرتا پای او را زیر نظر میگیرد. لباس فرم شیکی به تن دارد که بی شک میداند پارچه اش از برند معتبر است.
بلیط هواپیما تهران نجف رفت و برگشت اداری
مقنعه مشکلیاش با نوار طلایی باریکی که در سمت چپ پارچه دوخته شده، نمای زیبایی داده است بلیط هواپیما تهران نجف رفت و برگشت اداری که اندام بليط هواپيما تهران نجف دخترک را به خوبی نشان میدهد جلو و مانتوی مشک زیبایی دارد. برای بار دوم به ماهان غبطه میخورد و او را به خاطر چنین سلیقه ای تحسین میکند؛ البته تحسینی همراه با چاشنی کمی از حسادت. در حالیکه سعی میکند غرور و اقتدارش را باز گرداند؛ گلویش را صاف میکند و میگوید: چهره ی دختر جوان متحیر تر از قبل میشود و نگاهش کنجکاوانه میان بلیط هواپیما تهران نجف علی بابا فامیلیت رضوی نیست؟ صورت فرجام میچرخد. او کیست که فامیلی اش را میداند؟! تا به حال این مرد شیکپوش را که گویی غرور از سر و رویش میبارد، ندیده بود. بله رضوی هستم