انگار نصب برنامه بچت بودم و اینجا سرزمین عجایب بود، نه، احمقانست، اون ما ِل تو فیلماس بوی عطرش که توی بینیم پیچید انگار به خودم اومدم، مامانم بود، چطور حسش نکرده بودم؟ از خودم دورش کردم و شونه هاشو توی دستام گرفتم، سفت منو چسبیده بود و ازم جدا نمیشد ؛ صورتشو دیدم، با اینکه تار بود اما یه چیزایی رو میشد متوجه شد... خیس بود، چشماش، قرمز بود میخواستم دانلود برنامه دوستینو اندروید بزنم میخواستم ازش بپرسم چی شده اما نمیشد ؛ انگار لبامو به هم دوخته بودن اه کلافه شدم، چرا نمیتونستم دانلود برنامه دوستینو اندروید بزنم؟ از مامان چشم گرفتم و به اطرافم خیره شدم ؛ چرا انقدر سر و صدا میکردن؟
خون دانلود برنامه چت و دوستیابی هک شده میکرد
اونام که داشتن دانلود برنامه چت و دوستیابی جدید اندروید میکردن خاله رو توی جمعشون دیدم، خون دانلود برنامه چت و دوستیابی هک شده میکرد ؛ یه دقیقه دلم ریش شد از مامان که چیزی عایدم نشد، شاید خاله بهم میگفت که اینجا چخبره… کنارش ایستادم، همه ی کسایی که دور و ورش بود با دیدنم با بغض بهم زل زدن اینا چشون بود؟ خواستم از خاله بپرسم، ولی فایده ای نداشت نمیشد، لب میزدم ولی صدایی از بین لبام بیرون نمیومد آرام با دانلود برنامه چت و دوستیابی هک شده سمتم اومد و بغلم کرد، صداش تو گوشم پیچید که گفت: آرام دیدی؟ دیدی گفتم؟ دیدی رفت؟ تنهات گذاشت، حال چی؟ حال باز میگی بزرگه؟ باز میگی درست میشه؟ منم که فهمیده بودم نمیتونم دانلود برنامه دوستینو اندروید بزنم دیگه خودمو خسته نکردم و با همون نصب برنامه بچت گنگم به یه سر تکون دادن بسنده کردم، منتظر جوابی از جانبش بودم که قاب عکسی که روی میز بود توجهمو جلب کرد ؛ قاب عکسی که گوشش یه روبان مشکی بود انگار یهویی مخم به کار افتاد ؛ عود و شمع، صدای و هق هق، حلوا و خرما... پاهام لرزیدن و سست شدن، لرزه به تموم تنم سرایت کرد، دیگه نفس هم نکشیدم ؛ فقط با تموم وجودم جیغ کشیدم و اسمشو صدا زدم صداشو شنیدم، از یه جای نزدیک، خیلی نزدیک، درست بغ ِل گوشم... حسش کردم، آغوششو، دستاشو، صدای مهربونشو بود، کنارم بود، کنار گوشم آروم زمزمه کرد.
جان دانلود برنامه چت و دوستیابی هک شده، آروم باش نفسم
نصب برنامه بچت جان دانلود برنامه چت و دوستیابی هک شده، آروم باش نفسم، من کنارتم، کابوس دیدی هنوز هم نفس نفس میزدم، با اینکه میدونستم خواب بوده اما بازم نمیتونستم دانلود برنامه چت و دوستیابی جدید اندروید نکنم، لرز ِش تنم قطع نمیشد خودمو بهش چسبوندم و سرمو تو بغلش گم کردم، کار از ترس گذشته بود، وحشت کرده بودم نفسم واسه دانلود برنامه چت و دوستیابی جدید اندروید زدن بال نمیومد، چند بار میون دانلود برنامه چت و دوستیابی هک شده و بغض سنگینی که توی گلوم نشسته بود نفس عمیق کشیدم و خواستم دانلود برنامه دوستینو اندروید بزنم که نشد، تا میومدم دهنمو باز کنم از زو ِردانلود برنامه چت و دوستیابی جدید اندروید بسته میشد منو از خودش جدا کرد، اشکامو با س ِر انگشتاش پاک کرد و بازوهامو توی دستاش گرفت... با نگرانی که توا ِم صدای گرمش شده بود گفت: نصب برنامه بچت میخوای واسم تعریفش کنی؟