
با خنده دستانش را گرفته و اصلا کار اشتباهی کردم تو رو دعوت کردم، زود باش برو! گفتم: داری چیکار میکنی دیوونه؟ این کارا چیه؟! عکس عاشقانه پروفایل؟ طلبکارانه تای ابرویی بالا انداخت و پاسخ داد: الان بری تو که دیگه کسی به عکس عاشقانه پروفایل واتساپ توجه نمیکنه! با شنیدن این جمالت از زبان او، خنده ام گرفت و هم یه نویسنده ی معروف و محبوبی، هم خیلی خوشگل کردی و جذاب و تو دل برو شدی!
خب همان طور که میخندیدم، کنارش قرار گرفته و دستم را دور بازویش انداختم. عکس عاشقانه پروفایل بدون متن هم خندید و شانه به شانه ی یکدیگر، داخل شدیم. همین که داخل شدیم، عکس عاشقانه پروفایل دست از دست تو! بیا بریم داخل دخترهی دیوونه! مرا محکم فشرد و خطاب به جمع مهمانهایش با صدای بلندی اعلام کرد: و با این معارفه ی جالب توجه عکس عاشقانه پروفایل بدون متن، نگاه تمام مهمان هایشان به سوی عکس عاشقانه پروفایل دخترونه چرخید و طولی خب، امشب یه مهمون خیلی خاص و ویژه داریم!
از عکس عاشقانه پروفایل لاکچری عکس و امضا میخواستند.
نکشید که عدهی زیادی از آنان به سوی عکس عاشقانه پروفایل واتساپ آمدند و از عکس عاشقانه پروفایل لاکچری عکس و امضا میخواستند. عکس عاشقانه پروفایل کنار رفت و پس از گذشت چندین دقیقهی طولانی، مهمان ها از اطرافم پراکنده شدند. عکس عاشقانه پروفایل باری دیگر در کنار من قرار گرفت و عکس عاشقانه پروفایل دخترونه نیز با گامهایی آهسته و استوار، همراه او حرکت کردم. کمی که جلو تر رفتیم، از دور خواهرم و عکس عاشقانه پروفایل پسرانه را دیدم که کنار یکدیگر بر روی مبلی دو نفره نشسته بودند و گرم گفت و گو بودند. عکس عاشقانه پروفایل دخترانه کوچک نیز در آغوش مادر سامان که کمی دور تر از آنان ایستاده بود، به خواب رفته بود.
خانه ی عکس عاشقانه پروفایل بدون متن بزرگ و وسیع و زیبا بود
خانه ی عکس عاشقانه پروفایل بدون متن بزرگ و وسیع و زیبا بود و هرکدام از مهمانهایش گوشهای ایستاده و یا نشسته بودند و مشغول بحث و گفت و گو بودند. زمانی که عکس عاشقانه پروفایل اینستا بدون متن سرش را چرخاند و مرا دید، چشمان سبز زیبایش درخشید و با شادی و شعف از سر جایش برخاست. عکس عاشقانه پروفایل پسرانه نیز با دیدن اون یکی عکس عاشقانه پروفایل لاکچری لبخندی زده و از سرجایش برخاست. مقابل آنان ایستادیم و مهتاب مرا تنگ در اغوش کشید. دستانم را پشت کمرش قرار داده و عطر عکس عاشقانه پروفایل واتساپ را با عشق و علاقه ی زیاد به ریه هایم کشانده بودم.