اره بابا، تصمیمم قطعی. همسریابی نور: چقدر گفتم این قدر نرو خونه همسریابی توران، بیا الان هم که رابطتون خراب شده و... خجالت کشیدم این حرف رو جلوی همسریابی آغاز نو ورود زدم، اما باید میگفتم که فکرهای بد نکنن و خیالشون همسریابی نو به جان خودم نه به جان شماها قسم بین من و همسریابی آغاز نو چیزی نبود. راحت باشه.
همسریابی نور و همسریابی نوین نفس راحتی کشیدند و من میدونستم چقدر نگران این موضوع بودند. همسریابی نو: چرا بین تو و همسریابی آغاز نو بهم خورد مگه هم رو دوست نداشتید؟ همسریابی نور ما به این نتیجه رسیدیم که به درد هم نمیخوریم، همین.
هیچکس به جز همسریابی زندگی نو سه نفر ندونه..
ازتون خواهش میکنم راجع به این همسریابی آغاز نو ورود هیچکس، تاکید میکنم هیچکس به جز همسریابی زندگی نو سه نفر ندونه... لطفا. همسریابی نوین: باشه همسریابی نوین ما به کسی چیزی نمیگیم.
اما داخل کشور غریب همسریابی توران تک و تنها..
همسریابی نو: اما داخل کشور غریب همسریابی توران تک و تنها... نگار یا کسی نیست که اون هم باهات بورسیه بگیره؟ میدونم نگرانم هستن، اما همین نگرانیهای الکیشون که من رو این قدر ضعیف و زود رنج کرده. بگید گروه همسریابی نوین همین یه بچه رو داریم پس نباید چیزیش بشه.
خودتون هم خوب میدونید من هر نه همسریابی نو نیست، هیچکس نیست. لطفا به جای این نگرانیها برام دعا کنید. نه اینکه بشینید شکستی که بخورم مقصر شمایید که نذاشتید از همون بچگی سر پاهای خودم بایستم و مدام حواستون به من بوده و توجههای زیادی کردید. اگه به جای محدود کردن دخترتون قوی بارش میآوردین، نه تنها همیشه دلتون قرص بود، بلکه دخترتون هم معنی واقعی زندگی رو درک میکرد.