ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل تورج
تورج
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهلا
مهلا
32 ساله از کرج
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل فروغ
فروغ
32 ساله از شیراز
تصویر پروفایل حسام
حسام
38 ساله از اراک
تصویر پروفایل علی
علی
24 ساله از قزوین
تصویر پروفایل محمد
محمد
32 ساله از قم
تصویر پروفایل امیر
امیر
38 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل الناز
الناز
38 ساله از گرگان
تصویر پروفایل داوود
داوود
55 ساله از تهران
تصویر پروفایل هانی
هانی
36 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
23 ساله از قوچان

دوست یابی ایرانی چگونه است؟

دوست یابی ایرانیان آمریکا هست چون سه دست از لباسای دوست یابی ایرانی رو برداشته رویا هم به سرتاپایم نگاه کرد و گفت: محشر شدی

دوست یابی ایرانی چگونه است؟ - دوست یابی


دوست یابی ایرانی

دست از کارم کشیدم، به صورتش میان صفحه گوشی نگاه کردم و گفتم: مثال دوست یابی ایرانی ؟ همانطور زل زل نگاهم کرد و بعد گفت: دوست یابی ایرانیان تورنتو بیشتر حرفتو بهم میزدی حرفش را به خنده رد کردم، رژلب مایع کمرنگم را برداشتم و او گفت: از وقت ی بزرگ شدی خانوم شدی بیشعور شدی! بیشتر خندیدم و رویا خیلی خوب مرا می شناخت...

بیگودی هایی که به سرم زده بودم را آرام باز کردم، عادت به استفاده از بابلیس یا اتومو را نداشتم و شاید به همین علت بود که موهای بلندم بدون ذره ای مو خوره زیبا بود پایین موهایم کمی حالت دار شده بود، همه را یکطرف جمع کردم و رویا گفت: یه خط چشم نازک پشت پلکت بکش ابرو دوست یابی ایرانیان مقیم امریکا انداختم، خودش هم می دانست که آرایشم از اندکی ریمل و رژلب فرا تر نمی رود روی صندلی جا به جا شدم و داشتم کفش هایم را می پوشیدم رویا امشب برهان هم هست؟

دوست یابی ایرانیان آمریکا هست

برخاستم، خودم را توی آینه نگاه کردم و گفتم: دوست یابی ایرانیان آمریکا هست چون سه دست از لباسای دوست یابی ایرانی رو برداشته رویا هم به سرتاپایم نگاه کرد و گفت: محشر شدی برایش بوسه ای فرستادم و تماس را قطع کردم کیف باریک مشکی ام را برداشتم و با تاکسی هتل به مجموعه رفتم، دوست یابی ایرانیان تورنتو که مرا دید چشمانش از تحسین برق زد و دستانم را فشرد همراه با سلین وارد سالن شدیم.

دوست یابی ایرانیان مقیم امریکا جمع شده بود

دوست یابی ایرانیان مقیم امریکا جمع شده بود و به جایش تمام سالن را میز های پایه بلند که روی هرکدام گل آرایی شده بود چیده بودند به محض ورود به سالن تمام تنم چشم شده بود برای پیدا کردن برهان، سرمیز که ایستادیم بازهم چشم گرداندم و این باراو را سر یکی از میزها دیدم، کت شلوار خوش استایل مشکی با پیرهن نوک مدادی و کراواتی چند درجه روشن تر تنش بود و بیش از پیش خوش تیپ شده بود همزمان او هم سرش را باال آورد مرا دید و چند لحظه بدون پلک زدن نگاهم کرد و دوست یابی ایرانیان به رویش لبخند زدم و او برایم سر تکان داد وقتی برگشتم با نگاه دوست یابی ایرانی رو به رو شدم که رد نگاهم را تا برهان دنبال کرده بود و آخر هم تاب نیاورد سرش را کنار گوشم آورد و گفت: اون مرد جوان چقدر آشناست به من من افتادم اون...

دوست یابی ایرانیان تورنتو همونه که سه دست از لباساتو برداشته دیگه نگاهش دقیق در چشمانم نشسته بود و گفت: اما دوست یابی ایرانیان آمریکا جای دیگه دیدمش آب دهانم را قورت دادم و گفتم: مثال کجا ؟ کمی به طرفم خم شد و گفت: تلوزیون ایران سرم را زیر انداختم که از نگاهش در بروم خب آره یکی از برنامه سازای معروف و کار بلد ایر انه این بار صدای دوست یابی ایرانی را بغل گوشم شنیدم که گفت: باهاش آشنایی ؟ یه جورایی ولی این نظر بازی که دوست یابی ایرانیان دیدم بیشتر از یه جورایی بود سرم را باال بردم، لبخند وسیعی روی لبانش بود، دوست یابی ایرانیان آمریکا هم هول کردم و گفتم: نه نه دوست یابی ایرانیان تورنتو اینطور که فکر میکنی نیست درواقع هیچی بین من و اون نیست پرمعنی گفت: ُ خندید و که اینطور همراه با آهنگ سایت دوستیابی ایرانیان کانادا که پخش میشد چند نفر به میان میزها آمده و تانگو می رقصیدند

مطالب مشابه