ببین قلب من چقدر دلتنگی و تنهایی کشیده که روش ازدواج موقت واسش بغض میکنه. این حرفاتون با اون چیزی که من دیدمو شنیدم یکی نبوده روش خواندن عقد موقت. احسان عصبی شدو گفت چی شنیدی. ...ها...لعنتی مگه زنت پیشه ما نبود چی دیدی...ها چرا ما ندیدیم چرا من جز ذره ذره شدنش و تنهاییش و دلتنگیش هیچی ندیدم.همون بهتر که گذاشت و رفت حتی یه آدرسم واسمون نزاشت حتی شماره شم عوض کرد.
آریا دیگه آنایی وجود نداره که با کارات حرصش بدی. حرفای روش عقد موقت منو تا سرحد مرگ برد. آنای من درد کشید رنج کشید بخاطر خریتا و خودخواهیای من. احسان: چی شنیدی که قید روش روش تمدید عقد موقت رو زدی. چی میگفتم به روش ازدواج موقت. با چه رویی روش عقد موقت اومد طرفمو یقه امو گرفت. با توام آریا چی. ..شنیدی. فقط نگاه تو چشماش کردم. و سرمو انداختم پایین. و شروع کردم به توضیح دادن.
روزی که روش طلاق عقد موقت رو اوردی فرودگاه دوست داشتم برگردم
روزی که روش طلاق عقد موقت رو اوردی فرودگاه دوست داشتم برگردم امایاد حرف آنی افتادم. که گفت ما نباید خود خواه باشیم. با شین رفتم اما چه رفتنی دست خودم نبود روش خواندن عقد موقت خیلی باهاش بد رفتارمیکردم و همش سرش داد میزدمو زیاد بهش توجه نداشتم هرچند عشق شین به من زیاد بود اما من هیچ علاقه ایی بهش نداشتم با او رفتارایی که وقتی یه پسر خوشگل و خوشتیپ میدید با وجود نامزدش کنارش بازم واسه اونا آب ازلب و لوچش اویزون میشد. من واسم مهم نبود.نرفتن من به سمتش. اونو بد تر عصبی میکرد.
عکسای روش تمدید عقد موقت و اون عوضی رو واسم فرستاد
یه روز داشت با دوستش تلفنی صحبت میکرد نمیدونم طرف کی بودکه خبرو بهمون داد آنا با هانگ قراره ازدواج کنه و بعد از چند روز هم عکسای روش تمدید عقد موقت و اون عوضی رو واسم فرستاد آنا تو خونه هانگ بود. کنار هم ازشون عکس دارم روش خواندن عقد موقت. و زنگ نزدن آنا به من دلیلی شد واسه باور کردن این موضوع.تو هیچ حرفی از روش تمدید عقد موقت پیشم نمیزدی و این یعنی اتفاقی افتاده بود. منم واقعا خجالت زده از شماها واسه انتخاب اشتباه دوباره وحتی دوست نداشتم چیزی بشنوم از آنا چون تنها کاری که میکردم تو این مدت فراموش کردن روش طلاق عقد موقت بود.
شین هم از این موقعیت و اروم شدن من استفاده کرد هرشب کنارم میخوابید ازش خوشم نمیومد ولی خب دوست داشتم هرطوری شده روش خواندن خطبه عقد موقت رو فراموش کنم. دیگه حالم از خودمم به هم میخورد که زنم حتی یه بارهم به من زنگ نزد. عشقش بودم مثلا روش عقد موقت. باور و هضم کار آنا واسم سخت بود سخت. فکر میکردم واسه تلافی این کاروبامن کرده. سرمو برداشتمو نگاهمو تو چشمای روش عقد موقت انداختم به خون نشسته بودن یقه لباسمو بازم چنگ زد و گفت عوضی تو میدونی روش خواندن خطبه عقد موقت چی کشید ها تو شکستیش اون رفت.
حالا خودتو غرورت خوش باشین. تو چقدر پستی آریا. اون موقع ها که آنا شب و روز نداشت تو با اون دختر هرزه بودی لعنتی. دیگه داغ کردم داشت شر میگفت.داد زدم روش ازدواج موقت دهنتو ببند. خون جلو چشامو گرفت. من حتی یه بوسه ام به اون دختر نزدم. من از همه زنا متنفر بودم احمق ازشون بدم میومد. پس شین تو این یه ماه کنار تو چه غلطی کرده