ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل محمد
محمد
29 ساله از مشهد
تصویر پروفایل الناز
الناز
38 ساله از گرگان
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل مهلا
مهلا
32 ساله از کرج
تصویر پروفایل فروغ
فروغ
32 ساله از شیراز
تصویر پروفایل آوا
آوا
47 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل علی
علی
31 ساله از تهران
تصویر پروفایل حدیث
حدیث
25 ساله از البرز
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
23 ساله از قوچان
تصویر پروفایل حسام
حسام
35 ساله از مشهد
تصویر پروفایل هانی
هانی
36 ساله از کرج
تصویر پروفایل سینا
سینا
38 ساله از شیراز

زنان که صیغه می شوند کجا هستند؟

رویا به عکس زنانی که صیغه می شوند گفت: دیدی گفتم زنان که صیغه می شوند و بعد رو به من کرد زن هایی که صیغه می شوند می گفت برات مریم بگیریم

زنان که صیغه می شوند کجا هستند؟ - صیغه


زنان که صیغه می شوند

دندانهایم بی اختیار روی هم فشرده میشد و باز هم صدای عکس زنانی که صیغه می شوند آمد نمی خوای چیزی بگی؟

بغضم را فرو بردم و گفتم: زنان که صیغه می شوند دیگه به من زنگ نزن نالیدم: فرزام دیگه به من زنگ نزن درمانده گفتم: دیگه به من زنگ نزن خودم را پشت فرمان انداختم و درب ماشین را به هم کوبیدم.. در قابلمه را برداشتم و نگاه ی به خورش فسنجان خوش رنگ و لعابم انداختم که قهوه ای شده و روغن انداخته بود ز نگ آیفون را که زدند دستی به لباسم کشیدم و در را زدم با ورودشان صدای خوشحال و پرانرژی انها مرا هم سر ذوق آورد مشخصات زنانی که صیغه می شوند شالش که دور گردنش افتاده بود را کند و گفت: چه بوهای خوبی میاد دسته گل رز قرمز را از زن هایی که صیغه می شوند.

گرفتم تشکر کردم و رویا به آغوشم کشید و گفت: وای زنان که صیغه می شود عاشقتم که فسنجون گذاشتی دسته گل را توی گلدان بزرگی جا دادم.

عکس زنانی که صیغه می شوند گفت

و روی میز مبلمان گذاشتم و رویا به عکس زنانی که صیغه می شوند گفت: دیدی گفتم زنان که صیغه می شوند و بعد رو به من کرد زن هایی که صیغه می شوند می گفت برات مریم بگیریم من گفتم هلن به یاد پدر همیشه مر یم می خره من باز هم تشکر کردم و ز انیار از رستوران پرسید و من همین که لب باز کردم تا راجع به قرارداد جدید صحبت کنم رویا به سمتم خم شد چانه ام را باال داد، نگاه ی به لکه قرمز چانه ام کرد و گفت: دوباره عصبی شدی؟

چانه ام را آهسته از دستش کشیدم نگاهم را دزدیدم و گفتم: چیز مهمی نیست اخم هایش در هم رفت و گفت: آخر ین باری که از این لکه ها تو صورتت دیدم سال پدرت بود بلند شدم و از زیر نگاه پرسشگر رویا به آشپزخانه فرار کردم پارچ شربت بهار نارنج را از یخچال برداشتم، لیوان ها را پر کردم و ظرف بلورین یخ را کنارشان گذاشتم و به سالن بردم زنان که صیغه می شوند به محض بوییدن شربت با لبخند پهنی گفت: به به دختر شیرازی شربت بهار نارنج درست کرده از خطابش خندیدم و سر شوق آمدم همیشه از اینکه مرا اینگونه صدا کند خوشم میامد چون من اصالتا شیرازی بودم، حتی شناسنامه ام صادره از شیراز بود اما در همان نوزادی به تهران و بعد به اسپانیا مهاجرت کرده بودیم لیوانم را برداشتم و روی مبل نشستم.

رویا گفت: هلن ؟ جونم ؟ کلید خونه پدرت توی شیراز بهم میدی ؟ ازلحن التماس گونه اش خنده ام گرفته بود چون خودش میدانست که من چقدر روی آن خانه حساس بودم، آنقدری که حاضر بودم در این چند سال خالی از سکنه بماند اما اجاره اش ندهم جرعه ای شربت خوردم و گفتم: برای چی می خوای ؟ می خوایم چند روز بر یم شیراز دلم می خواد اونجا رو ببینه نگاهی به زانیار انداختم و او گفت: رویا خیلی از اونجا تعر یف می کنه سرم را تکان دادم و گفتم: آره که میدم، چرا ندم زن هایی که صیغه می شوند خودت نمیای؟

مشخصات زنانی که صیغه می شوند عذرمو می خواد

نه دیگه آقای مشخصات زنانی که صیغه می شوند عذرمو می خواد! زنان که صیغه می شوند خندید و گفت: خب دختر خوب من نباتی رو بهت معرفی کردم که کارای سنگین رستوران رو یه تنه تحمل نکنی این حقته که هرازگاه ی پاتو بندازی رو پات و از زندگ ی لذت ببر ی رویا تو که زنان که صیغه می شود میشناسی از این عرضه ها که پاشو بندازه رو پاش و خوش بگذرونه نداره بلند خندیدم و عکس زنانی که صیغه می شوند ساعدش را روی زانوانش گذاشت کمی به جلو خم شد و گفت: اتفاقا هلن خیلی دختربا عرضه ایه همه چیزش به جاست 

مطالب مشابه