همه چی داری؟ پس عشق چی پس دلت چی؟ احسان من دیگه به حرف دلم گوش نمیدم. آریا کاری ندارم با اینکه اینجا خوشی ولی وقتی پا رو دلت بزاری هیچ وقت طعم خوشی رو نمیچشی. چون همیشه یه چیزی کم داری. من دیگه دل ندارم احسان رباط شدم. پوز خند سایت بهترین همسریابی دایم دوهمدم و ب وضوح حس کردم. آریا نگو که دلت پیشش نیست نگو که اون نگاهات معنی نداره.نگو که امروز از سر علاقه نبود اون همه واسه آنا دنبال اون شکلات گشتی.
نگو که نگران شدنت واسه افت فشارش عادی.بود من هرچی نباشه تورو خوب میشناسم سایت بهتریت همسریابی میدونم که دلت باهاشه. دستم واسه احسان رو شده بود و این واسه هدفی که داشتم اصن خوب نبود. تو این فکرا بودم که سایت بهترین همسریابی دائم گفت. وقتی رفتی سایت بهترین همسر جدید خیلی تو خودش بود. روز اول که کالداغون بود. واصلا نفهمیدم کجاست ولی ازش معلوم بود این چند روز تو خودش بود. بخاطر تنهاییش بود. سایت بهتریت همسر از تنهایی بدش میاد اگه تنها نباشه حالش خوبه. بس کن سایت بهتریت همسریابی تو سرت بوی قرمه سبزی میده.
من فقط نمیخوام سایت بهترین همسریابی احساس تنهایی و البته اضافه بودن بکنه.
احسان من فقط نمیخوام سایت بهترین همسریابی احساس تنهایی و البته اضافه بودن بکنه.من فقط میخوام از دلش در بیارم تا بعدا عذاب وجدان نداشته باشم.همین. دوست نداشتم سایت بهترین همسریابی دایم دوهمدم بوی از علاقه ای که تا حدودی بهش پی برده بود.ببره. چون من هدف داشتم.حتی بخاطر رفاه سایت بهترین همسریابی هم که شده باید ادامه میدادم اگه هدفمو ادامه نمیدادم سایت بهتریت همسر فقط منو نداشت که ازم خوشش نمیومد.
سایت بهترین همسریابی دائم و خانواده خودمم مواظبش بودن.
همه سهامم هم چند وقت دیگه ب اسمش میکردم.سایت بهترین همسریابی دائم و خانواده خودمم مواظبش بودن.و زندگی خوبی رو دنبال میکرد و منم اینجا زندگیمو میکردم سایت بهترین همسرم وبقیه هم سهامشو افزایش پیدا میکرد. اونا همه فقط و فقط یه آریای بد عنق و بد اخلاقو از دست میدادن ولی در عوض همه چیزشون آروم بود.پس هیچ وقت ازهدفم کوتاه نمیام. باهاش موافق بودم دلم واسه سایت بهترین همسر جدید تو این مدت کم تنگ شده بود بگم چکارمون سایت بهترین همسرم میای بریم بالا از دل آنا در بیاریم کنه که باعث ناراحتیش شدیم. باهم به سمت در خونه رفتیم آره بریم داداش.
رفتیم بالا احسان در زد اما سایت بهتریت همسر جواب نداد بازم در زد بازم جواب نداد.من مخکم کوبیدم به در جواب نداد.صدا زدم گفتم سایت بهترین همسریابی وبازکن دستگیره رو بالا پایین کردم.داشتم دیگه داغ میکردم. انا باز نکنی شکستمش آ. یک دو بار ریگه زدم به در که در آروم باز شد.سایت بهترین همسر جدید رو جلو در دیدیم با چشمایی قرمز با و تو در گاه وایساد و گفت شما دوتا یه لحظه آسایش واسه من نمیزارید. این چه طرز در زدن.
منو سایت بهترین همسریابی دایم دوهمدم که کلی ضایع شده بودیم.
منو سایت بهترین همسریابی دایم دوهمدم که کلی ضایع شده بودیم.سرمونو انداختیم پایین من: د خب چرا درو باز نمیکنی مام نگرانت شدم. رفت تو اتاق باید از دلش در میوردیم. ماهم پشت سرش رفتیم تو اتاق. احسان: سایت بهترین همسر جدید.... بله آجیی بله ببخشید ما میخواستیم شوخی کنیم. شوخی اینجوری من الانم بدنم میلرزه خو دیگه ببخش دیگه. نمیدونم چی شدو که سایت بهترین همسریابی با بغض ادامه داد. من همیشه باعث نارحتیم همیشه همین بودم.
حالا شما دوتا ام دعوا دادم.همیشه باعث عذابم. من با شما قهر نیستم از دست خودم ناراحتم. هر دو رفتیم سمتش و گفتم من: سایت بهترین همسر جدید خب بخشش ما همه کارامون بی منظور بود و تو هیچ وقت باعث عذاب ما نبودی. سایت بهتریت همسر جان بس کن دیگه الان بازم دعوا میکنیم رو به من نگاه کردو گفت من بچه ام اینطوری حرف میزنی.میدونی چقد ترسیدم خب خانمی ببخشید دیگه تکرار نمیکنیم مگه نه سایت بهترین همسریابی دائم. آره...آره....اما اگه تورو اذیت کنه خونش پای خودشه. از اولم قهر نبودم.فقط یه شرطی داره