این حرف تو دهنش بود ک افتاد زمینو و بی هوش شد. شروع کرد جیغ و داد زدن که منو پرهام رفتیم سمت سایت جدید همسریابی توران 81 بی جونی ک روزمین افتاده بود پرهام: دختر چیزی نشده آروم باش. ببین خوبه من پرستارم میدونم واسش مشکلی پیش نیومده. بسه آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 اینطوری اشک نریز میمیرم. اما من فقط احسانو میدیدم.
پرهام مارو برد همون بیمارستانی ک کار میکنه بعد از اینکه دکترا معاینش کردن گفتن چیزی نیست و حالش خوب میشه بخاطر ضربه های زیادی ک ب شکمش خورده بی هوش شده بود.گوشه لبش زخم شده بود با دماغش ک خدارو شکر نشکسته بود.آدرس جدید سایت همسریابی توران داداشی خوبی آره بابا بادمجون بم آفت نداره اما تو چت بود انگار ک چی سرم اومده بابا من ضد ضربه ام ببینم آجی کی مارو اورد اینجا. همون پسره ک اومد کمکت.
سایت جدید همسریابی توران ۸۱ ازش تشکر کرد
گفت اینجا کار میکنه الانم بیرونه بهش بگو بیاد. پرهامو گفتم اومد سایت جدید همسریابی توران ۸۱ ازش تشکر کردو بعد از خوش و بش و اینکه بردیم رسوندیمش در موسسه ک ماشینشو برداره. آجی بیا جلو. رفتم جلو نشستم و از پرهام تشکر کردیم و راه افتادیم. سایت همسریابی توران 81 جدید حرفی نمیزدو آروم نشسته رانندگی میکرد ب دستش نگاه کردم ک بانداژ شده بود و رو بهش گفتم.
داداشی ببخشید بابت امروز وبابغض ادامه دادم ببخشید که من همیشه باعث دردسرتم وظیفه ام بوده چون هم خواهرمی. هم زن داداشمی.هم زن بهترین دوستمی. افتاد.؟ من: آره افتاد. داداش اگه من زن سایت جدید همسریابی توران نباشم بازم آبجیت میمونم. اولا هستی و میمونی دوما توهمیشه خواهرمی. آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 تو جز اون پنج نفری هستی ک میخوام با خودم ببرمت کره آماده باش. دل شوره عجیبی تودلم افتاد. من بیام چکار. تومشاور حقوقی مایی خانم آبجی خانم. اما سایت جدید همسریابی توران 81 چیزی ندونه تا خودم بهش بگم. چشششم داداشی. خب امشب مهمون نمیخواید.
با تعجب گفتم پس خاله چی؟ خاله رفته خونه بابا جونش منم تنهام اومدم ک بیام خونتون آوارشم. رسیدیم در خونه از واکنش سایت جدید همسریابی توران خیلی میترسیدم. که سایت همسریابی توران 81 جدید بد ترش کرد با گفتن. آجی تو برو من کنار در خودم قایم میکنم بعد تو به سایت جدید همسریابی توران ۸۱ بگو مهمون داریم.ببینم میتونه حدس بزنه.کاملا مشخص بود از سایت جدید همسریابی توران ۸۱ ک میخواد منو شاد کنه.
سایت جدید همسریابی توران 81 رو با باز شدن در روی مبل دیدم
درو با کلید باز کردم و رفتم تو درم نیم باز گذاشتم. سایت جدید همسریابی توران 81 رو با باز شدن در روی مبل دیدم انگار منتظر کسی بود با رفتنم توخونه سرمو تکون دادم گفتم سلام به به علیک سلام خوب بود هنوز زوده واسه اومدن میموندی یه ساعت دیگه میومدی. آرریا من من با ببر صداتو آدرس جدید سایت همسریابی توران 81 نمیخوام بشنوم.کسی ک تا حالا بیرون بوده معلومه چکارست. داشت میومد سمتم.
آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ من اونقدرم نفهم نیستم ک بری بیرون بااز ما بهترون و از طرف دیگه خودتو یه جور دیگه جا بدی ک مثلا مهربونی والللبته پاک. دستشو برد بالا و یه سیلی خوابوند تو گوشم. صدای در ورودی اومد ک ب دیوار خورد. آفرین سایت جدید همسریابی توران آفرین ادامه بده ب این نمایش مسخره ات ادامه بده. زورت ب ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) میرسه.
با تعجب به سایت همسریابی توران 81 جدید نگاه میکرد
و با تعجب به سایت همسریابی توران 81 جدید نگاه میکرد تو اینجا چکار میکنی این چه سرو وضعیه! میخواستی چه غلطی کنی سایت جدید همسریابی توران 81 تو زورت ب آنا میرسه.ها سایت جدید همسریابی توران این چه سرو وضعیه چرا خونی شده لباست ب تو ربطی نداره آخه تو مردی ؟غیرتت کو چرا دنبال آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ نمیری چرا باید تنها بیاد خونه.