سایت دو همدم همسریابی جدید: هیچ جوره جور در نمیاد اتاق رییس و عمرا پیدا کنید با اون همه دوربین.ورود به سایت همسریابی دوهمدم: فردا شب مهمونیه باید یکی از نقشه هارو عملی کنم. احسان: مثال چی کل اتاقا رو زیرو رو میکنیم همه مون باید هم کاری کنیم که به یه نفرمون شک نکن. تو. من.آنا.و عسل. با اون همه بالایی که از اینا سراغ دارم شک دارم بتونیم.
مهره اصلیمون آناست که نباید شک کنن بهش.چون مهمونی خونه هانگ برگذار میشه و این خیلی جالب نیست چون هانگ خیلی زنگه که مدرکیو دم دست بزاره. شما هانگ و بسپورید به خودم. سایت دوهمدم همسریابی همسر: ینی چی بسپورید به خودم. تو حق نداری بهش نزدیک شی بیش از این. سایت دو همدم همسریابی من خودم میدونم چکار میکنم تو نگران نباش داداشی.
سايت همسریابی دو همدم: آنا ما نمیتونیم اعتماد کنیم به پسری که هروز به یه دختر بود. و به قول خودت هانگ و بسپوریم دست تو. که یه روزی اگه اینا گیر بیوفتن پای همه شرکت گیره. ما همین که اسممون تو این سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید خان خیال داری بشینم دستی دستی همه رو بد بخت کنم خودتونم میدونید شرکت ثبت شده خودش ینی هم کاری. سايت همسریابی دو همدم چرا چیزی نمیگی.؟
من نه به خاطر سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا نه به خاطر خودم نه هیچ کس دیگه ای این کارو نمیکنم.
سایت دوهمدم همسریابی همسر یه بار گفتم و بازم میگم من نه به خاطر سایت همسریابی دوهمدم آناهیتا نه به خاطر خودم نه هیچ کس دیگه ای این کارو نمیکنم. این شرکت باید تحویل داده بشه. هدف من چیز دیگه ایه من از جونمم میگذرم. حالا فهمیدی. درسته دوستش دارم درسته عاشقشم اما سایت دو همدم همسریابی نمیخوام خود خواه باشم این گره ایه که شاید به دست من باز شه پس سعی نکن جلومو بگیری.
سایت دو همدم همسریابی جدید: باشه برو... دیگه هیچ دخالتی تو کارات نمیکنم. دیگه عین کنه بهت نمیچسپم. همین و مگه نمیخواستی. دیگه هیچ وقت من. ..سایت دو همدم همسریابی. ..حتی یه بارم تو کارت دخالت نمکنم.پاشدوبا عصبانیت رفت. سرمو بین دستام گرفتم اینم از سایت دوهمدم همسریابی همسر اینم. سرم داشت میترکید فردا میریم خرید لباس.
سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید تو مثل بقیه نباش
سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید تو مثل بقیه نباش دارم دیوونه میشم سایت دو همدم همسریابی نگرانه نگرانیشو درک کن. من میفهممت سایت ازدواج و همسریابی دوهمدم. در مورد تو با صحبت میکنم. ینی تصمیمت جدیه. تنها چیزیه که توش شک ندارم. خوبه موفق باشی.شب بخیر. وسیله هاشو از رو عسلی برداشت و رفت بالا. شب توام بخیر.
سرمو ب پشتی مبل تکیه دادمو چشامو بستم.خیلی خسته بودم وتو سرم هزار ویک فکر کردم واسه خودم و هانگ. خوابم بررررررد. صبح با تکونای عسل چشانو باز کردم. آنا چرا اینجا خوابیدی عزیزم