![آدرس سایت دو همدم آدرس سایت دو همدم](posts/2021/09/08/6vrdeju8xn17fowidziklugyssh3cnjokatzrp2m.jpg)
سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید اون واسه کی گذاشتی اونجا. اون. ..اون. ..فکر کردم آریا هست. سايت دو همدم که دید سایت ازدواج دو همدم جدید ناراحتم گفت باشه من سهم آریارو میخورم. رفت اونجا ادای سایت دوهمدم در تلگرام رو در اوردو گفت من چقدر بایدبگم نمیخورم و با حرص نمایش آب میوه رو سرکشید. حرکتش باعث شد بخندم.سايت دو همدم یه جوری باهم رفتار میکرد که انگار همه چیرو میدونه انگار دستمو خونده. هعیییی...
رفتیم شرکت بعد احسان رفت تو اتاق سایت دو همدم ودر نبود آریا اون جاشو پر میکرد. یکم که گذشت سرمو تو پرونده هایی که ازشون داشتیم کردمو شرو کردم به اینکه ببینم کدوم ازشون بند قانونی ندارن.یا تخلف داره کارشون. چن تا ضربه به میز خورد سرمو برداشتم یه دخترو پسر جلو روم بودن. دخترخانمی انگار غرق کاری. میتونیم ریستو ببینیم قرار قبلی داشتیم. بله چند لحظه. بعد از تماس با سايت همسريابي دو همدم جدید ک گفت راهنمایی شون کن داخل.
یه ربع بعد سايت دو همدم زنگ زد
فرستادمشون داخل یه ربع بعد سايت دو همدم زنگ زد ب تلفن وگفت که منم برم تو بعد از در زدن داخل شدم. مهمونا نشسته بودن. احسان رو کرد سمت منو گفت سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید بیا بشین. ایشون خانم طلایی وآقای سايت ازدواج دو همدم زمان هستن. صداشو اورد پایین و گفت البته سرگرد عرفان.
دو هزاریم افتاد رفتم کنار عسل نشستم و باهاش دست دادم احسانم کنار سایت دو همدم شروع کردیم ب بررسی و تعریف از اطلاعاتی که ب دست اوردیم. ساعت چهار بود دست از کار کشیدیم خیلی دل واسه سایت دوهمدم در تلگرام تنگ شده بود با سايت دو همدم کردم وبابقیه هم همینطور.سايت همسریابی دو همدم با. دوست داشتم تنها باشم. دست واسه تاکسی تکون دادمو تاکسی وایستاد.سوار شدمو گفتم آقا منو ببرین به بازار... میخواستم برم یه ویالن بگیرم دلم واسه نواختنش تنگ شده بود انگار آروم میشدم. ..
رسیدیم رفتم پایین کرایه رو حساب کردمو وشروع کردم به دیدن تک تک مغازه ها یه ویالن مشکی با تارای طلایی با آرشه طلایی چشممو گرفت با پولی که حقوقم بود و کارتی که سایت دوهمدم در تلگرام بهم داده بود واسم پول میریخ روش احتیاج پولی نداشتم. پولو حساب کردمو رفتم خونع دلم واسه سایت دو همدم تنگ شده بود در خونه رو که باز کردم دوییدم سمت اتاق سایت دوهمدم در تلگرام درو باز کردم بازم این بغض لعنتی گلومو گرفت.
بی معرفت سایت ازدواج دو همدم جدید دوروز واسم قد دوسال گذشته کجایی پس
سر جایی که بودم جلوی در خیره شدم ب عکس بزرگ سایت دو همدم روبروی در. اشک از چشام چکید.دو روزه رفتی بی معرفت سایت ازدواج دو همدم جدید دوروز واسم قد دوسال گذشته کجایی پس.اشک اومد رو گونه هام رفتم جلو و بوسه ای ب گونه اش زدم. جعبه رو گذاشتم رو زمین و قفلاشو زدم و ویالنو در اوردم.و کوکش کردم.شرو کردم به نواختن با هر تکون آرشه اشک چشام صورتمو بیشتر خیس میکرد.
شرو کردم ب خوندن دیگه اشکام جونی واسم نزاشته بود افتادم رو زانو وباصدای بلند زار زدم از رو زمین پا شدم. اشکامو پاک کردم. رفتم یه لیوان اب خوردمو آماده شدم رفتم کلاس.سر کلاس اصلا تو حالو هوای کلاس نبودم این پرهامم گیر داده بود ب سایت ازدواج دو همدم جدید و هی نگاهم میکرد