ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل پانیذ
پانیذ
41 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل محمد
محمد
45 ساله از اقلید
تصویر پروفایل یوسف
یوسف
34 ساله از گلپایگان
تصویر پروفایل سارا
سارا
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل نازی
نازی
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل سروش
سروش
39 ساله از خرم آباد
تصویر پروفایل مصطفی
مصطفی
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
36 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل رویا
رویا
45 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل پدي
پدي
39 ساله از بابل
تصویر پروفایل شاپور
شاپور
65 ساله از خارج از کشور

سایت طوبی25 مجوز دارد؟

نگاهی بهم کردو.. دستم رو گرفت...لبخندی زدو دستم رو فشرد نگران نباش توکل کن ما کنارتیم... ممنون بابا.. بازهم سرم پایین وبه کفشام چشم دوخته بودم...

سایت طوبی25 مجوز دارد؟ - سایت طوبی


آدرس سایت طوبی24

درد... خیلیم دلت بخواد صدا به این قشنگی... خواب بمونی شیفتت نرسی...مریضاتو ویزیت کنی...بوس بوس بگیر بخواب داداش الانه بچه روبیدار کنیآ....قرررربانت...ستاره بچینی. ...فردا صبح شفات بده از دست ما دکترا که کاری برنیومد. گوشی رو قطع کردمو چرخیدم سمت ورود به سایت طوبی با ارسال پیامک که کنارم درازکشیده بود. بعضی موقع ها به عرشیا حسودیم میشه آخه هنوز هیچی به هیچی نشده تو هروز باید یا ببینیش یا اینکه باهاش حرف بزنی...تازه جالبش اینجاست بچه دو ماهه هنوز نمیفهمه تو چی میگی. حسود خانم شما که عشق منی دیگه حسودیت چیه؟؟

شوخی کردم بابا شب بخیر... کجا با این عجله بودین حالا... سایت ازدواج دائم.... روی صندلی های سرد و فلزی نشسته بودم سایت طوبی24 سمت چپم نشسته بود و با اخمایی در هم داشت به حرف گوش میداد... منم هم باشنیدن حرفای انگار نمک رو زخمم میپاشیدن. بابای ورود به سایت طوبی24 سمت راستم نشسته بود. ..نگاهی بهم کردو.. دستم رو گرفت...لبخندی زدو دستم رو فشرد نگران نباش توکل کن ما کنارتیم... ممنون بابا.. بازهم سرم پایین وبه کفشام چشم دوخته بودم... متهم و بیارین، با این حرف مسخ شدم... گر گرفتم.. صدای در سالن اومد دری که دقیقا صندلی ها رو پشت بهش چیده بودن...

سایت همسر انلاین برگشت

سایت همسر انلاین برگشت که ببینه کیه اما من جرات نگاه کردنشو نداشتم... یه باره سایت طوبی24 از کوره در رفت و همونجا داد زد عوضی.... بی ناموس...نامرررد....میکشمت ولم کن احسان... احسان و آقاجون ورود به سایت طوبی24 رو گرفته بودن که بشینه... آقای مدرس لطفا بشینید چه خبره چرا نظم رو به هم میزنید. احسان و آقاجون سایت همسر انلاین رو نشوندن روصندلی... اگه یه بار دیگه نظم رو بهم بزنید بایدبیرون بمونید. توضیح هاتونو بدین از خودتون دفاع کنید....صداش...صدای عرفان....عرفان همکلاسیم...بود همونی که با همه تیک میزد همونی که همیشه یه پاش پیش سایت همسریابی رایگان تهران بود...و کارای عکسهای سایت همسریابی طوبی رو انجام میداد... تمام دنیا دور سرم چرخید...

اشکام بدون اجازه میچکیدو تصویر واضع عرفانو نمیدیدم داشت توضیح میداد... هدفتون از این کار چی بود. آقا من این خانمو دوست داشتم... ازشون اجازه خواستگاری خواستم بهم جواب رد و بدون هیچ مکثی داد این اولین باری نبود که منو شکست...دوست داشتم ازش انتفام بگیرم کسی به مال و دارایی وقیافه من...نه نمیگفت اما این خانم جلوی همه منو شکوند... ورود به سایت طوبی با ارسال پیامک....تولدش بود...منم اون روزا بخاطر ااین خانم و کاراش اصلا حالم خوب نبود... وروداعضابه سایت طوبی هم دل خوشی از نامزدش نداشت و هامون شده بود همه کسش. ..

 زیاد عکسهای سایت همسریابی طوبی تو چشمش نبود

آریای بیچاره بعد از تموم شدن درسش دیگه زیاد عکسهای سایت همسریابی طوبی تو چشمش نبود...که کنترلش کنه. ...و زیبا و هامون همیشه با هم بودن...همه دانشکده میدونستن اما کسی جرات نداشت به سایت طوبی24 بگه چون ورود به سایت طوبی24 عاشق بود....البته زیبا هم بازیگر خوبی بود مواقعی که سایت همسریابی رایگان تهران ایران بود ویا ازش سراغی میگرفت هامونو میپیچوند اما هامون دستشو خونده بود. ..هدف هامون زیبا نبود....هدفش شکستن غرور آریایی بود که همه جا اسمش قبل از ورود به سایت طوبی24 بود. شب تولد سایت همسریابی رایگان تهران واسه خلاصی از دست سایت طوبی24 نقشه ای کشید... که واقعا خوب هم جواب داد اون موقع...هم من انتقام نه شنیدنمو گرفتم هم زیبا سایت همسر انلاین رو واسه همیشه از زندگیش پاک کرد... با مشروبی که به جای شربت به سایت ازدواج دائم خوروندن آنا اومد پایین واسه دستشویی...و یکی از خدمتکارا آدرس دستشویی رو اتاقی داد که من اونجا بودم و...

مطالب مشابه