مگه همسريابي آغازنو چی کم داره که نمیخوایش؟ مگه خطایی دیدی ازش؟ پوزخندی زدم خطا که زیاد دیدم... سايت همسريابي آغاز نو شما چرا میخوای من حتما با همسريابي آغازنو ازدواج کنم؟ چون از همسريابي آغازنو بهتر و مناسب تر برای تو و خونواده ما پیدا نمیشه.. اون عاشقته و مطمئنم کنارش خوشبخت میشی. .از همه مهم تر خواهرزادمه و ازش مطمئنم..
سايت همسريابي آغاز نو چرا نمیخوای بفهمی اون عاشق همسریابی آغاز نو ورود نیست و میخواد با من ازدواج کنه تا دیگه آزاد باشه و کسی بهش گیر نده تا هر غلطی دلش میخواد بکنه.
این مزخرفات چیه درباره سایت همسریابی آغازنو پنل میگی؟
ارسلان خفه شو این مزخرفات چیه درباره سایت همسریابی آغازنو پنل میگی؟ همسریابی آغاز نو ورود دارم واقعیتو میگم و این شمایین که چشم رو واقعیت بستین بسه دیگه ادامه نده باشه همسریابی آغاز نو ورود دیگه هیچی نمیگم و شمام لطفا فکر ازدواج من با سایت همسریابی آغازنو پنلرو از سرتون بیرون کنین انگشت اشارشو گرفت سمتمو با تهدید گفت ورودبه سایت همسریابی آغاز نو داری مجبورم میکنی که کاری که دلم نمیخواد و بکنم چه کاری میخواین بکنین. از ارث محرومت میکنم و فراموش میکنم که پسری داشتم... با شنیدن این حرف سايت همسريابي آغاز نو سر جام خشکم زد..
باورم نمیشه که بابا منو بخاطر همسريابي آغازنو طرد کنه
باورم نمیشه که بابا منو بخاطر همسريابي آغازنو طرد کنه از جام بلند شدم و گفتم فکر نمیکردم منو بخاطر سایت همسریابی آغازنو پنل زیر پا بزاری پشت بند این کانال همسریابی آغاز نو از اتاق زدم بیرون و بی توجه به مامان و سایت همسریابی آغازنو پنل و عمه که پشت در بودن از کنارشون رد شدم و بعد از برداشتن سوییچ و کتم، از عمارت زدم بیرون سه ماه بعد....
ورودبه سایت همسریابی آغاز نو روی سنگ نشستم و پاهامو توی آب فرو کردم. . نفس عمیقی کشیدم و به رودخونه ی پر آب روستا زل زدم.. نزدیک یک هفتس که با مامان و سايت همسريابي آغاز نو اومدیم روستا...
یه روستای کوچیک. . اما خوشگل و سرسبز...
همسریابی آغاز نو ورود عاشق رودخونشم. . هر موقع که میام روستا بیشتر وقتمو این جا میگذرونم... دیروز سال نو شروع شد و ما سال تحویل و اینجا دور هم بودیم... اما اصلا بهم کانال همسریابی آغاز نو نگذشت... خیلی وقته که بهم همسريابي آغازنون نمی گذره.... حدود سه ماهه که ورودبه سایت همسریابی آغاز نو ندیدم... حس میکنم دارم از دوریش دق میکنم..