احسان ببند دهنتو که دیگه واسم تموم شدی. از خم راه رو گذشتم این صیغه ایرانیان/ همسریابی ازدواج موقت در تهران سرپا واستاده بودو احسان روبروش سرشو انداخته بود پایین. امیر و عسل رو کاناپه بودنو سایت صیغه ایرانیان همسریابی ازدواج موقت در تهران اخم کرده بود و عسل تو فکربودو به یه جا زل زده بود. منو باش با کیا هم خونه بودم وبه کیا میگفتم رفیق با یه عده که اومدن منو گیر بندازن.
برادر کوچیک ترم و همسرم همدستشون. امیر: همسریابی ازدواج موقت در تهران الان که چیزی نشده تو از چی میترسی.تو که به اجبار تو این بازی اومدی یا..یا نکنه پشیمون شدی و باهاشون همدستی. من الانم میتونم تو وشرکتتو به جرم هماهنگی با این چیا دستگیر کنم. و شرکت شما یه هدف داره. کیا میکنن چی میگید. ببین داداش من حتی خودت نمیدونی بین کیایی و با کیا دری هم کاری میکنی.حتی نمیدونی ما چرا اینجاییم. بعد داری ترش میکنی گیر دادی به احسان بدبخت. سایت صیغه ایرانیان همسریابی ازدواج موقت در تهران حرف میزینی با نه. من از پله ها اومدم پایین. وگفتم. آقا همسريابي ازدواج موقت در تهران اگه میشه من توضیح بدم. امیرم با چشم تایید کرد.
صیغه ایرانیان/ همسریابی ازدواج موقت در تهران با چشمای به خون نشسته نگاهشو به من دوخت.
صیغه ایرانیان/ همسریابی ازدواج موقت در تهران با چشمای به خون نشسته نگاهشو به من دوخت.اومد سمتمو با حالت عصبی یه لحظه ترسیدم اما میخواست چکارم کنه دوتا سیلی که بیشتر نبود. بعله شما بگو چرا شما نگی. و با داد محکم گفت. الان یکم دیر نیست.؟ها لعنتی ؟ من عروسک خیمه شب بازی شما بودم!نه من نه هیچ کدوم از بچه هایی که اینجا هستیم بخاطر خودمون نیومدی. ما واسه دستگیری این شرکت بزرک که با چند شرکت ایرانی هم همدسته اینجاییم. من و همین احسانی که الان رو سرش داد میزدی اولین هدفمون فقط نجات تو از اینجا بود. بعد از همکاری با فهمیدیم که مشکل از ما و قرار دادمون نبوده این شرکت با زیرکی تمام بند های قرار دادو طوری تنظیم کرده بود که تو هیچ راهی جز هم کاری نداشته باشی آقای مدرس کار اصلی اینا قرص. مواد. حتی اعضای بدن انسانه میفهمی؟
همسریابی ازدواج موقت در تهران از حرفم جا خورد و نتونست وزن خودشو تحمل کنه و به کمک محافظ پله ها رو پله نشست. شین صمیمی تر شه که به ما شک نکن. اما لزومی به گفتن نبود چون تو همین اوایل منو و احسان میخواستیم دور از چشمه سایت صیغه ایرانیان همسریابی ازدواج موقت در تهران و همسريابي ازدواج موقت در تهران بهت بگیم که رابطه ات با آنا چی داری میگی!جوریشم با اون دختره خوب بودی ونقش تو خیلبی قشنگ ایفا میکردی.ماهم کارخودمونو انجام میدادیم.الانم که ما اینجاییم با دیدن خیلی چیزا تصمیم منم عوض شد هدف اصلیم نجات جون جوونای کشورمه.
شاید کار ما جلو یه گوشه کوچیکی از این دارو رو بگیره اما من هم همه تلاشمو میکنم که این کارارو بگیرن. الان تصمیم باتواه میخوای برو ولو بده همه چیزو که تو وشرکتت عزیز تربشین واسه اون عوضی و من و احسان والبته خونوادتو واسه همیشه کنار بزار چون هیچ کدوم ازما یه همچین صیغه ایرانیان/ همسریابی ازدواج موقت در تهران نمیخوایم. یا اینکه با ما باش و کمکمون کن که جلو اینا رو بگیریم و نزاریم جوونای ما بازیچه دست اینا بشن.؟ روبروم واستادو گفت جواب تموم خوبیام این نبود.نباید از من پنهون میکردین. با اینا کاری ندارم من ازشما نزدیک ترتو این دنیا واسه خودم سراغ نداشتم باید الان میفهمیدم. حرفای ریز و درشتمو پیش شما دوتا میگفتم دلگیریم از تو واحسان جای خود بماند. اما.تنها دلیلی که باعث میشه باهاتون راه بیام اینه که نارو خوردم از پدر شین. وباید جواب این زرنگیشو بدم واینکه خوش ندارم جوونای کشورم اسیر دام این کثافتای بی همه چیز شن. رو کرد سمت امیرو گفت.
سایت صیغه ایرانیان همسریابی ازدواج موقت در تهران رفت
تا یه ساعت دیگه همه زیر آلاچیق تو حیاط باشین و از ریز کاراتون واسه من بگین منم الان یکی از شمام. سایت صیغه ایرانیان همسریابی ازدواج موقت در تهران رفت جلو و شونه های همسریابی ازدواج موقت در تهران رو تو دستاش گرفت و گفت. ممنون صیغه ایرانیان/ همسریابی ازدواج موقت در تهران. قبول کردی. همسریابی ازدواج موقت در تهران امیرو کنار زدو رفت سمت در عسل: من مطمئنم اینارو به سزای کارشون میرسونیم