ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
23 ساله از قوچان
تصویر پروفایل علی
علی
34 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل عسل
عسل
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
42 ساله از تهران
تصویر پروفایل آرزو
آرزو
46 ساله از تهران
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
26 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل آرزو
آرزو
46 ساله از تهران
تصویر پروفایل فرشید
فرشید
37 ساله از سنندج
تصویر پروفایل شهاب
شهاب
32 ساله از شیراز
تصویر پروفایل نوید
نوید
47 ساله از کرج
تصویر پروفایل مرتضی
مرتضی
29 ساله از تهران
تصویر پروفایل زهرا
زهرا
31 ساله از قم

سایت همسریابی دو یار چه می کند؟

سایت همسریابی دو یار بود سایت همسریابی دو یارجان هم باشد سایت همسریابی دو یار نگو که رویا یادش رفته بهت بگه سرم را تکان دادم از روی کاناپه بلند شدم

سایت همسریابی دو یار چه می کند؟ - همسریابی


سایت همسریابی دو یار با تصویر

و از حرارت چای کمی پوستم سوخت سایت همسریابی دو یارجان متعجب به من نگاه میکرد و من با حال زار به لباسهای خیسم کمی خودش را جلو کشید و گفت: چی شد یه دفعه ؟

چای که داغ نبود سرم را به طرفین تکان دادم و گفتم: ببخش روی کاناپه ات چای ریخت نه نه اصال مهم نیس به سرویس رفتم و بدون اینکه در را ببندم دستم را خیس کردم و روی لباسم کشیدم سایت همسریابی دو یار جلو امد و گفت: اینجوری فایده نداره باید عوضش کنی سرم را سایت همسریابی دو یارناز بردم و نگاهش کردم لباس ندارم که دستانش را توی جیبش فرو کرد و گفت:

نگاهم از سایت همسریابی دو یارجان تا پایین چرخید

خب باید یکی از لباسای منو بپوشی نگاهم از سایت همسریابی دو یارجان تا پایین چرخید و او که میدانست به چه فکر میکنم خندید و من گفتم:

آخه تو که خیلی گنده ای جدیدترین ادرس سایت دوهمدم بار بلند خندید و دستم را گرفت و به اتاق لباسهایش برد، یک اتاق دوازده متر ی که دورتا دور کمد دیوار تعبیه شده بود و همه پر از لباس یکی از درها را باز کرد و گفت:

فکر کنم فقط اینا به دردت بخوره پیراهن های آستین بلند مردانه.. . المذهب سایز همه شان هم دو ایکس بود سرم را چرخاندم، او از اتاق بیرون رفته و در را بسته بود به ناچار یکی را پوشیدم، تیپم مسخره شده بود، لباس به شدت برایم گشاد بود، شانه باال انداختم و از اتاق بیرون رفتم صدای اهنگ میامد به سپیده آسمان رسیدن از تو در شب پروازم به خیال خوش غزل شنیدن از تو حافظ شیرازم شب وچشمه ی ماه، شب و چشم سیاه شب و دلخوشی یک دیدار من و راز تنت، من و رویا شدنت من و تو، بوی نارنج بهار آهنگ پرواز تهران شیراز گروه دال بند سایت همسریابی دو یار چای ها را عوض کرده و روی مبل نشسته بود سرش را بلند کرد و مرا دید.

دستانم را باال بردم و بلندی آستین ها روی دستم آویزان شد مثل مترسک سر جالیز شدم خندید و اشاره کرد جلو بروم، آستین های لباس را چند دور تا زد و بعد مرا به سمت کاناپه هدایت کرد و من سرم را به کاناپه چسباندم. نگاهم کرد پنج شنبه شب میام دنبالت با هم بریم کجا؟

سایت همسریابی دو یارناز دیگه با دهان باز نگاهش کردم

خونه رویا و سایت همسریابی دو یارناز دیگه با دهان باز نگاهش کردم، پس رویا قصد داشت مرا دور بزند ؟ به عمد نگفته بود سایت همسریابی دو یارناز هم دعوت است تا مرا به آنجا بکشاند و در عمل انجام شده قرار دهد ولی خبر نداشت من از سایت همسریابی دو یار بود سایت همسریابی دو یارجان هم باشد سایت همسریابی دو یار نگو که رویا یادش رفته بهت بگه سرم را تکان دادم از روی کاناپه بلند شدم و کنارش نشستم، اشاره ای به چای سرد شده کردم و گفتم: مثل اینکه قسمت نیست امشب از دست شما چای بخوریم بلند شد میوه آورد و کنارم.

جدیدترین ادرس سایت دوهمدم ؟ جانم ؟ بدون اینکه دستم را رها کند توی چشمانم دقیق شد و گفت: یه چیزی ازت می خوام چند لحظه نگاهش کردم. .. چشمانش یک شیطنت ذاتی داشت، مهربان بود و خوشرنگ گفتم: چی؟

ما باید یه صیغه محرمیت بینمون بخونیم از حرفش تعجب کردم. او یک ارتباط عاشقانه خواسته بود و من با اگاه ی پیشنهادش را پذیرفتم اما چیزی به اسم صیغه در میان نبود من گفتم: چرا ؟ با حالتی سرگشته گفت: چون تو خیلی دلبر ی نگاهش را به چشمانم سوق داد خوشگلی. .. خیلی زیاد. تو همون روز اول منو روشن کردی و ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم خیلی خوبه ولی وقت ی دو نفر همدیگرو می خوان مگه نمی شه بدون اون دو خط عربی با هم باشن ؟ لبخند زد و گفت: شدنی که میشه ولی همون دو خط عربی که میگی بهمون اطمینان خاطر میده

مطالب مشابه