وای از سیاهی مطلقی که هر چه هست را نیست میکند! وای از این سایت همسریابی آغاز نو نامی که تمام فکر و ذکر مرا به خود مشغول کرده بود، در آن حدی که تنها زمانی به خود آمدم که داشتیم از مهمانانمان میکردیم! نمیخواستم کلمه ای بر زبان بیاورم، سایت همسر یابی اغازنو از شادی و شعف در ابرها سیر میکرد و سایت همسریابی آغاز نو پنل کاربری، تنها در سکوت، ظرفها و پیش دستیهای کثیف را جمع کرده و پس از مرتب کردن وسایل و کمک سایت همسریابی آغاز نو پیامهای من، به اتاقم رفتم.در را پشت سرم بسته و با حالی گرفته و غمناک، پس از برداشتن تلفنم به سوی تختم رفته و بر روی آن دراز کشیدم. چرا دلم گرفته بود؟
شب خواستگاری سايت همسريابي آغاز نو، زمانی که همگی غرق خوشحالی بودند
چرا در شب خواستگاری سايت همسريابي آغاز نو، زمانی که همگی غرق خوشحالی بودند، سایت همسریابی آغاز نو پنل کاربری غمگین بودم؟! علتش میتوانست بازگشتن سایت همسر یابی اغازنو به تهران و ندیدن احتماالًطوالنی مدت انصراف از سایت همسریابی آغاز نو باشد؟ میتواند این باشد که سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت معتاد آن چشمان سیاه رنگ تلفنم را مقابل چشمانم گرفته و وارد برنامه ی واتساپ شدم.
نام سایت همسر یابی اغازنو را لمس کرده
روی نام سایت همسر یابی اغازنو را لمس کرده و پیام کوتاهی را برایش ارسال نمودم: خواستگاری تموم شد. مکث کوتاهی برقرار شد و بعد پاسخش را برایم ارسال نمود. خوبه، چطور بود اوضاع؟ انگشت اشارهام را بر روی ابروهایم کشیده و پاسخ دادم: خوب بود!
سايت همسريابي آغاز نو خیلی خوشحاله، به نظرم میاومد خانواده داماد هم راضی هستند. شکر، برای خواهرت خوشحالم؛ مبارکش باشه. لبخند محوی زینت دهنده ی لبانم شد و نوشتم: ممنونم، تو چطوری؟ تو راهی نه؟ کمی فکر کردم تا به خاطر آوردم که سایت همسریابی آغاز نو کیست؟ همان فردی که همراهش به رشت آمده بود و خوبم... آره تو راهیم. سایت همسریابی آغاز نو داره رانندگی میکنه. آن روز در پیتزا امیر، سایت همسر یابی اغازنو نام او را بلند صدا زده بود!
او را ندیده بودم، امّا از این طریق میشناختمش. اها... مراقب خودت باش. به سالمت برسین! ممنونم دریایی... ببینم... خودت چطوری؟ چه میگفتم؟شده بودم؟ لبانم را بر هم فشرده و آهی کشیدم. آری، سایت همسریابی آغاز نو پنل کاربری دلتنگ سایت همسریابی آغاز نو پیامهای من بودم که میرفت و نمیتوانستم ورود به سایت همسریابی آغاز نو را ببینم. چه زود دلتنگ شده بودم! دیدارمان همین امروز بود و سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت طوری دلتنگ بودم که انگار سالها از آخرین دیدارمان گذشته است!