![آدرس صیغه موقت شیدایی آدرس صیغه موقت شیدایی](posts/2021/06/09/1sprccidoe8q3hqnomaljfj7yukx6ygfbdwgu2lb.jpg)
اگه دروغه چرا تو این ریختی شدی بابا؟ هیچ خودت رو توی صیغه موقت شیدایی میبینی؟
موهای خرمنت کو؟
خواهرت میگفت مژه هات مصنوعیه؟
میگه مژه کاشتی! اینا یعنی چی؟
ابروهات رو چرا تراشیدی جاش از این رنگا زدی؟
به سوی زری چشم غره میرو -تو این مزخرفات رو به صیغه یابی موقت شیدایی گفتی؟ آره؟
سایت صیغه یابی موقت شیدایی که چی؟ من رو خار میکنی که خودت رو عزیز کنی؟ زری روی زانو کمی جلو می آید تا دستهایم را در دست بگیرد. دستهایم را با حرص عقب میکشم. -به من دست نزن ببینم. برو کنار وگرنه تو هم معتاد میشی یه وقت! با زور دست روی دستم میگذارد. نگاهش بدجور رنگ سایت صیغه موقت شیدایی دارد. نمیخوام بدونم توی ژاپن با اون صیغه موقت در تهران شیدایی از صیغه موقت در تهران شیدایی بی خبر چی کار کردی صیغه موقت شیدایی قربونت برم.
سایت صیغه موقت شیدایی هم اینجوری آتیش گرفت
مگه ما دشمنتیم؟ من کاری به حرفهای اون زنیکه ندارم سایت صیغه موقت شیدایی هم اینجوری آتیش گرفتن ولی تو رو ارواح خاک امید اگر چیزی مصرف میکنی به ما بگو. بذار کمکت کنیم. خاک امید را که میدهد، بغضم بدجور سرباز میکند. میدانستم پدرم مثل همیشه طاقت دیدن اشکهایم را ندارد. دست روی زمیندست از سر من بردارید. چی از جونم میخواید نصفه شبی؟ میگذارد و از جا بلند میشود. ما سایت صیغه یابی موقت شیدایی شکر خوردیم دختر جان! چرا گریه میکنی؟ یه صیغه یابی موقت شیدایی پرسید، جوابمون هم گرفتیم.
به زری نگاه میکند و سمت در میرود. چرا وایستادی زری؟ خاک امیدم دادی دیدی که امیر حرف مفت زده! سایت صیغه یابی موقت شیدایی دیگه راه بیفت بریم بخوابیم بذار این دختره هم بگیره بخواب تنم داغ می شود از شنیدن نام صیغه موقت در تهران شیدایی. کتف زری را میگیرم و تکانش میدهم. وایستا ببینم. پس این آتیشها از گور شوهر تو در میاد؟ بهش بگو معتاد جد و آبادته مرتیکه مفت خور بی عرضه! زری سایت صیغه موقت شیدایی برایم چشم و ابرو نازک میکند و جبهه میگیرد. -صیغه یابی موقت شیدایی درست صحبت کن لطفا. طفلکی امیر چه گناهی داره؟ مامان بهش گیر داد و هی آورد که بگه حرف پروین خانم اینا راسته یا نه؟ به امیر چه مربوطه؟ دکتره یا پا منقلی من بوده؟ بی خود کرده حرف مفت زده! زری دست بر کمر میزند و تابی به سر و گردنش میدهد.
میبینی آقا جون؟ نگفتم بهش چیزی نگید؟ به قول علی به این خوبی نیومده، صیغه موقت شیدایی به ما چه بذار هر غلطی میخواد بکنه به درک! پدرم سر تکان میدهد و همراه زری از اتاق خارج میشود. برق اتاق را خاموش میکنم. در را میبندم. و در تاریکی روی زمین صیغه یابی موقت شیدایی به دنبال کیفم میگردم و وقتی آن را مییابم. بسته سیگارهایم را بیرون میکشم و فورا از شدت درد و بی سایت صیغه موقت شیدایی یکی از سیگارها را آتش میزنم و با صیغه موقت در تهران شیدایی اولین کام را از آن میگیرم و صیغه موقت شیدایی را روی زمین پخش میکنم. صدای سه تار میآید یا من دیوانه شدهام؟ پنجره اتاق حمید را باز میکنم و تا کمر خم میشوم و همه جا را نگاه میکنم اما کسی را نمیبینم. صدایی آشنا که ترانهای پر سوز را میخواند با سایت صیغه یابی موقت شیدایی صدای سه تار در هم آمیخته است و مرا عجیب به یاد امیرحسین میاندازد. دوباره یادم میافتد که او چطور قربانی خودخواهی من شد.