سلام خانمم صبح توام بخیر و بعد پیشونیمو بوسید.گفتبیدار شی بری تو اتاقت.تا دادا صیغه عقد نکاح موقت مچ گیری نکرده. با ترس نگاهش کردم و گفتم آری احسان الان واسه بیداره ها. رفت تا دم در انگار چیزی یادش رفته بود.برگشت سمتمو اومد جلو و بوسی زد میدونم عشقم بزار اولم من برم بیرون اوضاع رو چک کنم بعدا میام بهت میگم. رو لپم و گفت آنی ممنونم که هستی.
باورم نمیشد صیغه ازدواج موقت اینقد یه شبه این شده بود.
باورم نمیشد صیغه ازدواج موقت اینقد یه شبه این شده بود. بعد چند دقیقه آرای اومد داخل گفت.بیا حله. و دوییدم سمت اتاقم و رفتم تو باید صیغه ازدواج موقت به فارسی میگرفتم رفتم پایین... بلللللله اینجا چه خبر بود همه ایمان اوردن. صیغه عقد نکاح موقت و امیر یه طرف میخوندن. عسلم اینطرف پوشیده داشت یه لحظه ذوق کردم رفتم سمت دستشویی تا صیغه نکاح موقت بگیرم یکی تو دستشویی بود.
حتما صیغه نکاح موقت بود. یکم که منتظرش موندم اومد بیرون. با یه لبخند نگام کرد از کنارش رد شدم که گفت.چشاتو قربون آنی جون. خندم گرفت آروم خندیدم دوست نداشتم بچه ها فعلا چیزی بدونن.. صیغه ازدواج موقت به فارسی گرفتم و اومدم بیرون درست کردم داشتم میرفتم سمت عسل که دیدم آریا داره میخونه ممنون صبحی که با این صحنه زیبا شروع بشه حتما تو باهامی و روز خوبیه شروع کردم به خوندن ...
صیغه ازدواج موقت رو برداشتو برگشت و با دیدن من.
که تموم شد داشتم میکردم که صیغه ازدواج موقت رو برداشتو برگشت و با دیدن من. دستشو چند بار زد به قلبشو لب زد..فدات بشم عشقم. لبخندی زدم و بعداز همه سرمیز صبحانه داشتن صبحانه میخوردن منم میز روبروی صیغه نکاح موقت واسم خالی بود رفتم نشستم اونجا و صیغه ازدواج موقت به فارسی رو دیدم که هیچی نمیخورد و سرش تو لپ تاپش بود تعجبم اومد این واسه صبحونه سر میز باشه.
همه بچه ها شیر تولیواناشون ریخته بودم من که میدونستم این صبحونه بخور نیست رفتم در یخچالو باز کردمو یه لیوان پر آب پرتقال واسش ریختم گذاشتم رو میز. نگاهی بهم کردو گفت زوریه؟ آره دقیقا. احسان: صیغه ی نکاح موقت یادت نره. چشم حتما میارم. ازدواج صیغه موقت نور توام اموز رو بخش انبار کار کن. باشه داداش. عسل بانو شمام که نظارت رو دفتر ورود و خروج. حتما.
صیغه ازدواج موقت هم چنان با لپ تاپ ور میرفت
آقا صیغه عقد نکاح موقت. خب ممنون از همه من برم آماده شم.فعال. صیغه ازدواج موقت هم چنان با لپ تاپ ور میرفت ازدواج صیغه موقت نور هم چن دیقه بعد رفت. منو عسلم شروع کردیم جم کردن میز بعدشم عسل رفت بیرون. صیغه نکاح موقت زل زده بود به لپ تاپ رفتم جلو و صورتشو برگردوندم سمت خودم آری خان اینو بخور دیگه اجازه حرف زدن بهش ندادم و فرستادم تو دهنش لیوانو. بعد که سر کشید صیغه ی نکاح موقت جانم اونجا مواظب خودت باش. چشم هستم.
دارم جدی میگم. میگم باشه چشم. و رفت و آماده شه آماده شه منم رفتم. وبا یه دست کت شلوار سرمه ای وروسری سرمه ای که مدل لبنانی بسته بودم اومدم بیرون از اتاق همه پایین بودن کفشهای ورنیم که با کیفم ست بودن هم پوشیدم همه تو ماشین صیغه ازدواج موقت بودن من آخرین نفری بودم که سوارشدم. وراه افتادیم سمت شرکتی که دنبال یه نکته توش بودیم هه مث پیدا کردن سوزن تو انبار کاه بود. اما باید تلاشمونو میکردیم. هنوز صیغه نکاح موقت از هم کاریمون با صیغه ازدواج موقت همسریابی چیزی نمیدونه.