
پوزخندی زدم و گفتم: کی فهمیدید؟مهرنوش: دو هفته پیش، تو یه روز رو نیومدی شرکت همون روز بود که صیغه یاب انلاین جدید اومد شرکت. ما جلسه داشتیم بعد که از جلسه اومدیم بیرون دیدیمش. من که نمیشناختمش اما از بین صحبتهاشون فهمیدم. یادم اومد کدوم روز رو میگفت. همون روزی که من رفته بودم دنبال پرس و جو از بیمارستانها برای درمان. صیغه یاب انلاین جدید: شبنم، باور کن سایت ازدواج موقت رایگان دیگه دوسش نداره. اصال نمیدونی چه جوری اون روز باهاش بد حرف زد.
گاهی به شوهر یابی انلاین کردم
نگاهی به شوهر یابی انلاین کردم که دیدم داره نگاهم میکنه. سرم رو با دلخوری برگردوندم و به میز وسط که کمی تزئین شده بود نگاه کردم. جشن بیشتر شبیه به مهمانی بود و کسی نمیرقصید فقط یه موزیک مالیم در حال پخش بود. بعد از فوت کردن شمع توسط شوهر یابی انلاین و تبریک گفتنهای دیگران با سردی کادوش رو دادم و بهش تبریک گفتم. با دیدن سایت ازدواج موقت رایگان که با کادو به سایت ازدواج موقت رایگان نزدیک میشد ازش دور شدم و به پشت میز برگشتم. بعد از ربع ساعتی شوهر یابی انلاین هم به جمعمون پیوست.
بهترین نرم افزار ازدواج موقت نزدیکمون شد
کم کم داشتیم قصد رفتن میکردیم که بهترین نرم افزار ازدواج موقت نزدیکمون شد و گفت: نیم نگاهی به گوشه ی لبش که پاره شده بود و لباس عوض کردش کردم. به گفتهی مهرشاد وقتی خیلی خوش حال شدم که اومدید بچه ها. علی صیغه یاب انلاین جدید رو این جا دید بهترین نرم افزار ازدواج موقت رو کنار کشیده و باهاش دست به یقه شده که چرا صیغه یاب انلاین جدید رو دعوت کرده. مهرشاد: دستت درد نکنه زحمت کشیدی. حسام: انجام وظیفه بود قربان.