نزدیک های خونه ی مانی بودیم که گوشیش زنگ خورد. بدون نگاه کردن به اسم، دست چگونه در قم صیغه پیدا کنیم داد و گفت: بیزحمت رو بلندگو بذار. مهدیه «چشمی» گفت و تماس رو جواب داد. صدای پسری اومد که با شوق داشت حرف میزد. به! آقا طريقه پيدا كردن زن صيغه اي. کجاهایی تو پسر؟ طريقه پيدا كردن زن صيغه اي لبخند گشادی زد و درحالیکه داشت ماشین رو پارک میکرد، گفت: بذاری حرف بزنم میگم! من بیرونم، الان رسیدم دم خونه. چه طور مگه؟ صدایی از اون طرف بلند نشد! هوی؟ حسین کجایی؟ تماس قطع شد! طريقه پيدا كردن زن صيغه اي مشکوک نگاهی به گوشیش انداخت و با بالا انداختن شونه هاش، به عقب برگشت و صيغه مي شوم رو نگاه کرد. لبخندی زد و گفت: ُخب، قصد نداری پیاده بشی؟ چرا، فقط این پسره چرا یهو قطع کرد؟ مانی ابرویی بالا انداخت. به فکرم اومد منظور حرفم رو بد برداشت کرده یافتن همسر برای ازدواج موقت: ُخب، به تو چه که قطع کرد؟
مهدیه: عه طريقه پيدا كردن زن صيغه اي بیادب! یعنی چی این حرف ها
مهدیه: عه طريقه پيدا كردن زن صيغه اي بیادب! یعنی چی این حرف ها؟! اولا من که اون پسر رو نمیشناسم! دومًا فقط یه سوال پرسیدم ها! سومًا.... از کجا زن صیغه پیدا کنیم: سومًا رو صيغه مي شوم میگم. تا وقتی به یکی تعهد داری، حق نداری حرف از یه پسر دیگه بزنی؛ فهمیدی یا بیشتر توضیح بدم؟ ببین، من هیچ تعهدی به هیچ بنی بشری ندارم! تو چی؟ فهمیدی یا لازمه بیشتر توضیح بدم؟ یافتن همسر برای ازدواج موقت: د خودت رو زدی به نفهمی! امیرعلی کجای کاره؟ امیر فقط و فقط یه عمو بود که دیگه اونم نیست! الان هم ول کن بذار برم. چگونه در قم صیغه پیدا کنیم: ا! مهسا جان، حالا این خره یه چیزی میگه، هوای دوستش رو داره من هم پشت تو هستم؛ نمیذارم الان جایی بری. بیاین داخل بریم. زشته اینجور تو کوچه بحث میکنید! هوفی کشیدم و باشه گویان از در داخل رفتم. خونه ی شیکی بود، ویلایی و جمع و جور! حیاط کوچیکی داشت که باغچه های اطرافش پر از گل بود و زمین وسط، خالی و سنگفرش شده بود. ساختمان اصلی ته حیاط ساخته شده بود و نمای رومی کرم_قهوه ای رو شامل شده بود. از مدل کوچیک و جمع و جورش، خیلی خوشم اومد؛ یه جور آدم محو سکوت و مدل اونجا میشد!
چگونه در قم صیغه پیدا کنیم به کنارم اومد و با هم داخل خونه رفتیم
چگونه در قم صیغه پیدا کنیم به کنارم اومد و با هم داخل خونه رفتیم. به جرأت میتونم بگم، داخلش خیره کننده تر بود! تمامی وسایل شیک و اسپرت بود! تم اصلی خونه هم از رنگ های کرمی و قهوه ای و کاراملی ترکیب شده بود و هر از گاهی، طلایی هم به چشم میخورد. مبلمان کاراملی و سرویس چوب قهوه ای رنگ چوب خالص و فرش های گلیمی هم باعث شده بود، خونه شکل اسپرت و خیلی راحتی داشته باشه. نگاهی به مهدیه انداختم. واقعًا خیلی گرسنه و خوابآلود بودم و این نامردها هم اصلا درک نمیکردن! بیارین خب غذا رو بخوریم یکم من بخوابم. خستهم. مهدیه: باشه عزیزم، بشین رو کاناپه یا برو لباس هات رو عوض کن؛ منم بذارم یه کم غذاها گرم بشن، خیلی وقته بیرون موندن، سرد شدن. ایرادی نداره جانم. منم بعد از غذا میرم دوش میگیرم و بعد میخوابم. مهدیه: هر جور راحتی! یافتن همسر برای ازدواج موقت: مهسا جان، ببخشید خیلی تند رفتم! عیبی نداره، صيغه مي شوم عادت دارم به تهمت زدن ها. از کجا زن صیغه پیدا کنیم: نباید قضاوت عجولانه میکردم، ببخ.... از کجا زن صیغه پیدا کنیم! گفتم که عیب نداره. کشش نده. مهدیه: مهسا، میتونی کمک کنی میز رو بچینم؟ آره، وایسا بیام.