من کنیزتم، خواهش میکنم... شود. طریقه صیغه عقد موقت از حرفی که زدم بهم میخورد اما چارهای نداشتم.
تا حمیدرضا به خود بجنبد طریقه صیغه موقت از پشت محکم کمرش را گرفت و من با یک حرکت سریع به سمت کیانوش خیز برداشتم و بین زمین و هوا کمر او گرفتم و از لبه نردهها او را سمت ایوان کشیدم.
کیانوش دستهای ظریفش را دور گردنم حلقه کرد و سرش را روی شانه ام گذاشت.
آنقدر گریه کرده بود که آب بینی و اشکهایش با هم روان بود.
با گریه فریاد آموزش صیغه موقت، مامان، بابا میخواست من رو بندازه پایین... تند میزد.
هیس، هیچی نیست مامان جان، بابا داشت طریقه خواندن صیغه موقت به فارسی شوخی میکرد عزیز دلم. هیچی نیست عزیزم، نترس مامان پیشته.
پشت در دست آموزش صیغه موقت بود
نگاه تند و پر از نفرتم را روانه صورت درمانده طریقه صیغه موقت که گردنش از پشت در دست آموزش صیغه موقت بود و از فشار دستهای نیرومند او طریقه صیغه موقت از حدقه بیرون زده بود روانه کردم.
به سمتش رفتم.
از خشم دندانهایم را به هم می ساییدم. انگشت اشارهام را به نشانه تهدید جلوی چشمان بیرون زدهاش گرفتم مرتیکه موفنگی، دفعه آخرت باشه با بچه های من همچین کاری میکنم وگرنه خودم از همین روش صيغه موقت پرتت میکنم پایین...
دوباره همان لکنت همیشگی سراغش آمد.
با همان حالت که از درد صورتش جمع شده بود با صدایی ضعیف جواب داد: چی چی چیه؟
تا، تا طریقه صیغه عقد موقت که دا... داشتی التماس میکردی؟ حا حا حاال چ چشمت به طریقه خواندن صیغه موقت به فارسی خو خو رده زبون در آوردی؟
روش صيغه موقت چنگی به میان موتای او زد و گردنش را سمت خودش عقب کشید.
- چیه حمید ساقی؟
- بلبل زبون شدی؟
صد دفعه بهت گفتم اینجا بی صاحاب نیست که تو هر غلطی خواستی بکنی، پس حرف مفت نزن که اون روی سگم آموزش صيغه موقت بیاد همین جا گردنت رو میشکنم.
حالش اصال مساعد نبود. معلوم بود به خاطر مصرف زیاد مواد مخدر حالت عادی ندارد. بلند خندید آموزش صیغه موقت پررو بازی در بیاری می.. میدم بچه ها ق ق قیمه قیمهات کنن! این بار علی بود که زبانش را بیرون داد و صدا در آورد و با خندهای عصبی جواب داد: سپلشک، گنده گنده حرف میزنی بچه پررو، اندازه کُپُنت دهانت رو باز کن... سگ کی باشی؟
کیانوش سرش را از روی شانهام بلند کرد. هنوز هق هق میکرد. نگاه را به سمت طریقه خواندن صیغه موقت به فارسی معطوف کرد. صورتش را با کف دست نوازش کردم و با تعجب به آموزش صیغه موقت نگاه کردم. آیا این حرفدایی، بابا حمید میخواست من رو بندازه پایین...دوستش ندارم، بزنش... کودکی طریقه صیغه عقد موقت آغاز شروع کینه ای از پدر در دل او بود؟ هرچند طریقه صیغه موقت روش صيغه موقت تند و آتشین مزاج بود اما باید آموزش صيغه موقت میکردم که در غربتنه دایی جون، غلط کرده کسی عزیز من رو پایین بندازه، دایی اینجاست، نترس!
بزرگترین حامی و سرمایه زندگیم بود که سایه برادریش همیشه در بحرانی ترین لحظات زندگی به فریادم میرسید. در آموزش صيغه موقت دشمنی او با من از آن شب لعنتی شروع شد و بس! او را با حرص روی زمین پرت کرد. دستم را گرفت و سمت خودش کشید. کیانوش را از آغوشم جدا کرد و او را در بغل گرفت. هنوز چپ چپ نگاه حمیدرضا میکرد.