دستامو گرفت.آنی عزیزم آروم باش تو باید تحمل کنی. منو تو همو داریم مهم قلبامونه. مگه عاشقا باید به هم برسن. هههم. اینو داشت با بغض میگفت. خواست ادامه بده. سایت طوبی ازدواج داشت از دور میومد.
طوبی ازدواج موقت هم پشتش به طوبي ازدواج بود و نمیدیدش واسه همین پاشدمو گفتم طوبی ازدواج من خیلی دلتنگ خونوادمم واسم خیلی سخته. طوبی ازدواج موقت انگار فهمید که چرا موضوع رو عوض کردم.همون مدلی سرشو انداخت پایین و فشار آرومی به دستم داد. وپاشد و سرجاش واستاد آنا آروم باش چند روزه دیگه بر میگردی پیششون میدونم مامانو باباتو طوبی ازدواج دائم دوست داری اما اینم کارته.
سایت طوبی ازدواج به جمعمون اضافه شد
سایت طوبی ازدواج به جمعمون اضافه شد و وبا لبخند رو به من گف سايت طوبي ازدواج جان ناراحت نباش هفته آینده تموم میشه و بر میگردی. با این که دل خوشیم ازش نداشتم جواب دادم با صدای گرفته. ممنون عزیزم.
جانم خانه توانگری طوبی ازدواج این ویالون خیلی خاصه
جانم خانه توانگری طوبی ازدواج این ویالون خیلی خاصه رنگشو دوست دارم.واقعا خودتم طوبی ازدواج دائم قشنگ میزنی. میشه منم...
نزاشتم ادامه بده و گفتم. اولین حقوقی که گرفتم اینو خریدم. پس واسه خودتم خاصه. چقدر بد بود وقتی طوبی ازدواج انقدر معذب باهم حرف میزد. یه پاشو یکم از اون یکی جلو تر گذاشت.ویالن و سر جاش گذاشت.طوبی ازدواج موقت هم مث من چپ دست بود.اول یکم عارشه رو رکش کشی و شرو کرد به خوندن انگار شک داشت اما یه نگاه به من کرد و وقتی دید زیبا سرش تو گوشیشه گفت. لب زدو گفت. فقط بخاطر تو. نمیدونستم دلیل دوری طوبی ازدواج از ویالنش چی بود اما احساس میکردم یه مدتی طوبی ازدواج دائم بهش وابسته بوده.
طوبي ازدواج با صدایی که از ویالن اومد سرشو برداشت.
طوبي ازدواج با صدایی که از ویالن اومد سرشو برداشت. طوبی ازدواج تو که بلد نیستی داری چکار میکنی. نگاهی بی تفاوت به سایت طوبی ازدواج موقت انداخت. که ینی زبون به دهن بگیر. و بع چشاشو به چشام دوخت. به نشانه آرامش یه باربسته و باز کرد. و شروع کرد به نواختن.
با هر حرکت هماهنگ عارشه ودستش بدنشم تکون میداد. نشست های ریزش با حرکت عارشه. اونقدر قشنگ حرکت بدنشو با ویالن ست کرده بود که انگار ویالن جزی از بدنش بود شروع کرد به خوندن تا حالا صداشو نشنیده بودم