![تصویر دوست یابی بامبل تصویر دوست یابی بامبل](posts/2022/02/28/40xzedyvojmaiugkrhruqb1g2bfelskoqsa85jny.jpg)
با لحن لوسی گفت: به خاطر دیدن من؟ یه لحظه با تعجب بهش نگاه کردم و پوزخندی زدم، آهسته گفتم: نه حسابی خورد تو ذوقش: نه ؟پس واسه چی؟
اپ دوست یابی بامبل فکر می کنی باید از دیدن تو به هیجان بیام؟ -حاال میشه من از شما یه سوالی بپرسم؟ سرم رو به نشانه ی مثبت تکان دادم. -تو چرا با من غریبی می کنی؟ -چی؟ -از سایت دوستیابی بامبل دوری می کنی در صورتی که اپلیکیشن دوستیابی بامبل میخوام هر لحظه با تو باشم. -جوابی ندارم که بهت بدم. -چرا؟ چه فکری می کنن، حتی برام مهم نیست که شکیبا و میثاق در موردم چی فکر می کنن.من تنهام هستی، خیلی اما من جواب میخوام، دوست یابی بامبل بگو ببینم، از چی می ترسی؟از حرف دیگران؟
برای من مهم نیست که دیگران راجع بهمون شاهرخ من حوصله ی بحث رو ندارم، روز قشنگ منو خراب نکن لطفا! تنهام.من با تو آرومم هستی.. تقریبا رسیده بودیم، ماشینش متوقف شد.داشتم از اپ دوست یابی بامبل پیاده می شدم که یهو دستم رو گرفت و اجازه نداد پیاده شم، شبکه دوست یابی بامبل از لمس دستاش بهم می خورد، دستم رو با عصبانیت از دستش بیرون کشیدم و گفتم: دوست یابی بامبل شاهد اگه یکبار دیگه، فقط یکبار دیگه دستت به من بخوره به سرت میارم که خودت بگی آفرین...
برنامه دوست یابی بامبل برد
دستش رو به نشانه ی تسلیم برنامه دوست یابی بامبل برد و گفت: من غلط کردم، معذرت میخوام.... با عصبانیت گفتم: چی از جونم میخوای شاهرخ؟چرا راحتم نمیزاری؟
نمیتونم ببینمت.اومده بودم خداحافظی. دلم میخواد بدونی که چقدر دوست دارم، اینم بدون که اپلیکیشن دوستیابی بامبل نمیزارم تو مال ساعت: نصفه شب، پرواز دارم.دارم میرم دبی از اون طرف هم به چند تا کشور دیگه باید سفر کنم. تا6ماه دیگه کسی دیگه بشی. از ماشین پیاده شدم و به سمت در دانشگاه رفتم، پیاده شد و گفت: فقط چند کلمه ی دیگه به سمتم اومد و یه پاکت بهم داد و گفت: به خاطر اینا بود که این چند صباح سپری شد. با همینا بتونم 6ماه دووم بیارم.خودم یه سری ازش دارم. پاکت رو از دستش گرفتم و رفت. حال و هوای عجیبی بود. دوست یابی بامبل تو محوطه منتظرم بود وقتی من و دید با شوق برام دست تکون داد و بلند سالم کرد.به سمتش رفتم و محکم در آغوش کشیدمش. با لبخندی زیبا گفت: باالخره رسید اون روزی که منتظرش بودیم. راستی چرا دیر کردی؟ -هیچی سر صبح یکی بهم گیر داد. -همون شاهزاده ی سوار بر اسب سفید، شاهرخ و میگی؟
برنامه دوست يابي بامبل نیست
آره اپلیکیشن دوستیابی بامبل همون سوار بر اسب، اما اسبش برنامه دوست يابي بامبل نیست سیاه ست، انقدر سیاه که وحشت دارم از اینکه بهش نزدیک بشم. -تو هم زیادی سخت می گیری هستی.برنامه دوست یابی بامبل سر صبح چیکارت داشت؟ -اومده بود دوست یابی بامبل آخه امشب از ایران میره. -واسه همیشه؟ مطمئن باش با زنش برمی گرده، به سایت دوستیابی بامبل که اطمینانی نیست بخصوص شاهرخ که کافیه لب تر کنه تا هزار نفر شبکه دوست یابی بامبل کاش واسه همیشه می رفت، من که از اپلیکیشن دوستیابی بامبل شانسا ندارم، شش ماهه دیگه برمی گرده، سفرش کاریه. غش کنن.هرکسی آرزوشه زن دانلود برنامه دوست یابی بامبل بشه. -من مطمئنم که توهم ته دلت ازش بدت نمیاد.تو چی میخوای که برنامه دوست يابي بامبل نداره؟ظاهرش که از اسمش پیداست، اپ دوست یابی بامبل هر کسی به جز من. اهلل.پول، کار، خونه، زندگی...