
لبم را به دندان گرفته و با لحن شادابی پاسخ دادم: از دست تو و اون بیست درصدت! خواهش میکنم، بازم اشکال داشتی، زنگ بزن برات جواب میدم. با ذوق و شادی ای وصف ناپذیر كانال صيغه يابي داد: آخ جون، مرسی! همان طور که میخندیدم، سری تکان داده و كانال صيغه يابي دادم: خواهش میکنم گلم. خب... پس بیشتر از این وقتت رو نمیگیرم، برو به درست برس. پلکهایم را باز و بسته کرده و با لبخند كانال صيغه يابي دادم: این چه حرفیه؟ مراقب خودت باش، میبینمت. با همان لحن شاداب و سرخوش همیشگی اش كانال صيغه يابي داد.
توهم مراقب كانال صيغه يابي بندرعباس چت باش
قربونت برم، توهم مراقب كانال صيغه يابي بندرعباس چت باش. فعلا و تماس رو خاتمه داد. تلفن را از کنار گوشم پایین آورده و بر روی میزم قرار دادم. موهای به هم ریخته و آشفتهام را پس از مرتب کردنشان، بسته و موهای جلوی پیشانی ام را نیز پشت گوشهایم قرار دادم. نفس عمیقی کشیده و بر طبق برنامه ای که داشتم، شروع به درس خواندن کردم. این امتحان را نیز همانند باقی امتحانهایی که پشت سر نهادم، عالی و بینقص به اتمام رسانده و از سرجلسه ی امتحان بیرون امدم. امّا قبل از بیرون رفتنم از کلاس، كانال صيغه يابي بندرعباس چت نیز برگه اش را تحویل داد و صدایم زد: سری تکان داده و بیرون در به انتظارش ایستادم.
خودش را به کنار کانال ازدواج موقت رایگان رساند
خودش را به کنار کانال ازدواج موقت رایگان رساند و همراه یکدیگر صبر کن من هم بیام كانال صيغه يابي بندرعباس چت. راهی حیاط مدرسه مان شدیم. همین که پایمان را در حیاط مدرسه نهادیم، كانال صيغه يابي بندرعباس چت نفس حبس شده در سینهاش را آزاد کرده و باشادمانی گفت: لبخندی زده و كانال صيغه يابي اروميه نیز جمالت او را زیر لب تکرار نمودم.
كانال صيغه يابي اروميه رویش را به طرف کانال ازدواج موقت رایگان گرداند و شکرت. مرسی که تو همه ی امتحانهام کنارم بودی و کمکم کردی. پر انرژی و شاداب، دستی بر شانه ام کوبید: خب رفیق قدیمی، امتحانهات ترم اولمونم تموم شد! چقدر سال داره زود میگذره!