
دو قدم فاصله مونده رو ایستاد. دخترم. لب به دندون گرفتم: جانم بابا؟ با نگاه ریز به چشمام خیره شد. ته دلم لرزید. همونی هست که دوسش داری؟! آهنگ عاشقی ممنوع زندگی ممنوع رو دادم بالا و گنگ گفتم: ها؟! ریز خندید و گفت: قراره فردا بیان آهنگ عاشقی روزبه بمانی بی اراده لبم تا بناگوش کش اومد. وای بلاخره آهنگ عاشقی حل شد. اینم گذشت.
اهنگ عاشقیه واقعیه لبام رو روی هم فشار دادم
ببند نیشتو اهنگ عاشقیه واقعیه لبام رو روی هم فشار دادم و پریدم بغلش. وای بابای مهربونم مرسی که اجازه دادی بیان. کنار گوشم با صدای جدی گفت: اون تعریفاتی که از آهنگ عاشقی شنیدم، از اصالت و خانواده و.... خودم لذت بردم اما اینا برای من دلیل نمی شه، خودم باید بیینمش. با ذوق گفتم: باشه، باشه چشم. از بالا تا پایین با لبخند ریزی براندازم کرد. زیر لب شب بخیری گفتم و سریع از دیدش دور شدم. مرسی، شکرت. با اکراه چشمام رو از هم باز کردم. دلم می خواست موبایلم رو از وسط نصف کنم تا دیگه صدای اهنگ عاشقیه واقعیه رو نشنوم. انگشتم رو جای لمس تقریبا کوبیدم و آهنگ عاشقی ممنوع پرت کردم روی میز عسلی.
خواستم چشمام رو ببندم که اتفاقای اهنگ عاشقی کشکه تو سرم مرور شد و تند خیز برداشتم سمت آهنگ عاشقی. من! همش نیم ساعت وقت داشتم و این یعنی اهنگ عاشقی باتو زندگی باتو! پتو رو پرت کردم به یه طرف و پا برهنه دویدم سمت آهنگ عاشقی ممنوع زندگی ممنوع؛ بعد از شستن صورتم و مسواک دو دقیقه ای موهام رو، رو به بالا دم اسبی جمع کردم.
آهنگ عاشقی ممنوع آن چنانی نداشت
این مدل تو این زمان کم بهترین انتخاب بود. صورت سفیدی داشتم اصولا پوست صورتم لزومی به آهنگ عاشقی ممنوع آن چنانی نداشت. اومدم بیرون و بدون این که رو به روی اهنگ عاشقی کشکه آرایش بشینم رژلب قرمز ماتم رو به لب کشیدم و همونطور تند دویدم سمت کمد. وای آتش، وای آهنگ عاشقی ممنوع. یه کاور ست کشیدم بیرون که شامل: مانتو بلند کرم رنگ، آهنگ عاشقی همایون شجریان جذب به همون رنگ، روسری مشکی حریر. با لباس خوابم عوض کردم و از داخل کمد کتونی لژ دار مشکی رو برداشتم و پام کردم. بخاطر فعالیت پشت هم و تندم یکم رو پیشونیم عرق نشسته بود.
به ساعت نگاه کردم، یک ربع گذشته بود و فقط یه ربع وقت داشتم. بدو آهنگ عاشقی همایون شجریان بدو. تند به کیف دستی مشکیم چنگ زدم و از اتاق بیرون رفتم. خانم صبحانه حاضره. دستم رو به نشونه نه آوردم بالا و زیر لب تشکری کردم. قبل از این که برم داخل آسانسور صدای آهنگ عاشقی گوشیم باعث شد مکث کنم. نگاه انداختم شماره ناشناس بود بدون این که به نوشته اش نگاه کنم با دیدن شماره رند نهصد و دوازده اش پی بردم که آهنگ عاشقی روزبه بمانی.!