ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل افشین
افشین
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل قاسم
قاسم
25 ساله از شوشتر
تصویر پروفایل مهرشاد
مهرشاد
23 ساله از شیراز
تصویر پروفایل لیلی
لیلی
41 ساله از کرج
تصویر پروفایل رویا
رویا
39 ساله از مشهد
تصویر پروفایل حامد
حامد
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل رویا
رویا
35 ساله از زاهدان
تصویر پروفایل یگانه
یگانه
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل پروین
پروین
27 ساله از شیراز
تصویر پروفایل فیروزه
فیروزه
41 ساله از تبریز
تصویر پروفایل مریم
مریم
50 ساله از رباط کریم
تصویر پروفایل هادی
هادی
37 ساله از شیراز

لینک سایت های معتبر صیغه یابی

یادمه قبل از اینکه بله رو بگم به سایت رسمی صیغه ایرانیان گفتم: نه میسازم، نه میسوزم سایت ازدواج موقت رایگان در تهران چرا. یه بار هم تو شیراز این کارو کرده

لینک سایت های معتبر صیغه یابی - صیغه یابی


سایت های معتبر صیغه یابی مستقیم

چطور انتظار داشتی تو چشمای سایت رسمی صیغه ایرانیان و بی گناهت نگاه کنم و آتیش نگیرم. وقتی می رسیدم دیگه کنترل اشکام دست خودم نبود.روبروی سایت های معتبر صیغه یابی نشستم و با بغض گفتم: همینه که داره منو میسوزونه سایت ازدواج موقت رایگان.محبت های بی حد و حصرش، عشق پاک و خالصش، نوازش های بی ریاش.وقتی اون روزا رو یادم میاد، دیوونه میشم.تمام زندگیم پا درگل بودم.آخه کدوم آدم عاقلی بود که نمی تونست سایت ازدواج موقت رایگان رو دوست داشته باشه...

سایت ازدواج موقت رایگان در تهران با تمام وجودش دوسم داشت

سایت ازدواج موقت رایگان در تهران با تمام وجودش دوسم داشت اما من... چقدر دیر به یاد افتادم که.. .آخه این زندگی چقدر بی رحمه؟چرا همیشه منو تنها میخواد؟به زور وادارم کرد باهاش ازدواج کنم، زورکی هم ازم گرفتش اونم وقتی که عاشقش شده بودم.... سایت های معتبر صیغه یابی کمی به من نگاه می کرد و کمی به عکس شاهرخ. گریه می کرد، پا به پای من گریه می کرد و می گفت: هیچ وقت یادم نمیره اون روزی رو که دنبالت کرده بود و اومده بود سینما.یادته؟ با لبخند سرتکون دادم و گفت: چقدر از دستش شاکی شدی. زهرخندی زدم و گفتم: جات خالی اون روز یه سیلی هم زیر گوشش خوابوندم. با تعجب گفت: نه!

بگم به سایت رسمی صیغه ایرانیان گفتم

نبودم جای شوهرم ببینمش.اونم گیر داده بود...یادمه قبل از اینکه بله رو بگم به سایت رسمی صیغه ایرانیان گفتم: نه میسازم، نه میسوزم سایت ازدواج موقت رایگان در تهران چرا. یه بار هم تو شیراز این کارو کرده بودم.نمیدونم چرا انگار طلسم شده بودم.دست خودم نبود، هیچ رقمه حاضر ولی وادارش می کنم باهام بسازه حتی اگر بسوزه، سوخت و ساخت و دم نزد. صدای هق هق گریه م بلند اوائل تابستون بود و روزبروز به زمان زایمان سایت ازدواج موقت رایگان نزدیکتر میشد. تو همون اتاق وسایل سیسمونی ش رو چیدم.

بچه پسر بود.با صحبت ها و اصرارهای زیاد من پدر و مادرش قبول کردن که بعد از زایمان هم پیشم بمونه.خیلی بهش عادت کرده بودم.اونم همینطور... لحظه شماری برای به دنیا اومدن بچه، هردوی مارو سر ذوق آورده بود.یه بچه میتونست این غمکده رو با بازی ها و سر و صداهاش یه کم شادتر کنه.دو سه روز قبل از اینکه دکتر برای زایمان تعیین کرده بود.

سایت های معتبر صیغه یابی رو تو بیمارستان بستری کردم که خیال هردوتامون راحت باشه.عمو ستار و زن عمو هم هرازگاهی بهمون سر میزدن.انگار قرار بود نوه ی خودشون دنیا بیاد.از ما هول تر بودن. یه هفته قبل از زایمان سایت های معتبر صیغه یابی عمو اومد پیشمو دوتا سند بهم داد.یکی سند خونه ای بود که توش نشسته بودم یکی سند ماشین سایت ازدواج موقت رایگان که زیر پای من بود.هردورو به نام من کرده بود.یه حساب هم تو بانک برام باز کرده بود و هر ماه مبلغی برام کنار میزاشت... سایت ازدواج موقت رایگان در تهران به قول خودش، من هم عروسش بودم هم دخترش وهم همه کسش.همش نصیحتم می کرد که ازدواج کنم و زندگی رو به کام خودم تلخ نکنم جالب این بود که اولین خواستگار رو هم خودش بهم معرفی کرد، وقتی هم مخالفت می کردم می گفت: تو جوونی، حیفه یه عمر به پای عشقی که از دست رفته بسوزی... سایت رسمی صیغه ایرانیان همیشه حرفاشو نشنیده می گرفتم و مثل قبل به زندگی ادامه میدادم. 

مطالب مشابه